روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ظهر بخیر مرا به جای صبح بخیر بپذیرید

سلام

روزتون شاد

من که امروز پر از انرژی و حال خوبم


راستش را بخواین صبح زودتر از هر روز اومدم دفتر

یک گلدون کوچولو هم دیشب کاشته بودم که با خودم آوردم

یه قلمه از گل موسی در گهواره هم گرفتم و آوردم گذاشتم داخل آب

میز کارم را مرتب کردم و دل تو دلم نبود

ولی نمیخواستم قبل 9 به کوره زنگ بزنم

گفتم یه موقع ساعت کاریشون نیست و مزاحم میشم

خیلی صبوری کردم تا ساعت 9 شد

تماس گرفتم و گفتند که بیااااااااااااااااا

بدو بدو رفتم سمت کوره

وسایلم را تحویل گرفتم و برگشتم

رسیدم دفتر و یکی یکی کارتن ها را باز کردم

درسته که دقیقا اون چیزی که دلم میخواد نبود

ولی نتیجه خوب بود

همه چی قشنگ شده بود

داشتم یکی یکی همه چیز را از توی جعبه ها در میاوردم که یه پسر کوچولو با مامانش اومد داخل که کپی بگیرند

پسر کوچولو عاشق یکی از اون تخم مرغهای سفالی با نقش خونه شد

و مامانش با کمال میل براش خرید

گفت : خودم بیشتر از پسرکوچولو عاشقش شدم

یکی یکی سفالها را بررسی کردم و یه سر نکته برای خودم یادداشت کردم و برای استاد جان عکس فرستادم

بعد هم سر حوصله یکی یکی عکس ها را گذاشتم توی اینستا گرام

بچه ها من خیلی هم خوشحال میشم که شما توی اینستا منو دنبال کنید

لازم نیست یکی یکی و خصوصی ازم سوال کنید

دستای مهربون تک تک تون را میفشارم و از همراهیتون بی نهایت به خودم میبالم

آدرس را هم که دارید

aftab_minakari


خلاصه که پر از انرژی و حال خوب شدم




پ ن 1: مرسی سولماز جان که یادم آوردی که فنجونهای گل سرخی را با خودم بیارم

امروز آوردمشون


پ ن 2: نگار جان چقدر از اینکه خونه دار شدی خوشحالم

الهی همه اونایی که این آرزو را دارند به آرزوشون برسن


پ ن 3: یکی از همسایه ها برام گیلاس آورد

گیلاس های خوشگل و خوشرنگ

منم زرد آلو و خیارهایی که مادرجان برام گذاشته بودند را گذاشتم توی ظرفش و بهش پس دادم

از این به بعد برای جبران مهربونی ها سفالهای رنگی رنگی بزارم؟


پ ن 4: آقای دکتر پا به پای من برای میناکاریهام ذوق کردند

کلی وقت دونه دونه با من رنگ و طرحها را بررسی کردند

کلی تشویقم کردند

کلی بهم روحیه و انگیزه دادند


پ ن 5: امروز وارد چهاردهمین سال با هم بودنمون میشیم

میخواستم یه پست در این مورد بنویسم

اما این ذوق و شوق و حال و هوای رنگ و طرح ها همه چی را از سرم برد...

شاید یه روز دیگه...

نظرات 8 + ارسال نظر
لیلی۱ دوشنبه 10 خرداد 1400 ساعت 15:54

عزیزم سالروز یکی شدنتون مبارک

ممنون عزیزدلم

فرشته دوشنبه 10 خرداد 1400 ساعت 16:01

کارای قشنگت رو دیدم واز خاص بودنشون لذت بردم

لطف داری
چشمای زیبای شما اینطوری میبینه

امیر دوشنبه 10 خرداد 1400 ساعت 18:09

با سلام
سیزده سال تمام شد وارد چهاردهمین شدین به همین زودی.تا چشم به بزنی چهارده هم تمام شذه انگار همین دیروز بود چقدر به سرعت برق و باد عمر می گذزد و ما هم برای زود گذشتنش همکاری می کنیم مثلا دوسا داریم زودتر اخر هفته بیاید یا زودتر ماه تمام شود و حقوق ماهیاته را بکیریم زودتر اول مهر شود زودتر یلدا بیاید زودتر چهار شنبه سوری شود زودتر عید بیاید زودتر تولد .... شود و .... نگاه کنی یک سال گذشته است . من فکر می کنم الان حدود پنج یا شش سال باشد که با وبلاگ ات اشنا شدم انگار همین چند روز پیش بود.
میوه ها و ثمرات و حاصل تلاش و عشق این هفته هایت به ثمر نشسته است و چقدر زیبا و خوشگل شده اند. و نمیدونم چطور برای انان قیمت تعیین کرده اید چون تعیین قیمت برای عشق سخت است.
حالا با تمام وجود می گویم تیلـــــــــــــــــــــــــویی هـــــــــــــــــــــــــــــــــــنر مــــــــــــــــــــــــــند است و از هر انگشتت عشق چکه که هیچ بلکه فوران می کند. هنر نزد تیلوست و بس
برایت بهترین ها را ارزو می کنم

سلام دوست خوبم
اوهوم دقیقا چشم به هم زدیم و سیزده سال گذشت
یک عمر هست
چقدر از همراهی و دوستی با شما دوستای وبلاگی به خودم میبالم
متشکرم شما بهم لطف دارین

Soly دوشنبه 10 خرداد 1400 ساعت 22:16

همیشه از باهم بودن لذت ببرین و بهترین انرژی هارو با هم شریک بشین...الهی آمین

الهی آمین
انشاله شما هم کنار عزیزانتون همیشه شاد و سلامت باشید

پیشاگ سه‌شنبه 11 خرداد 1400 ساعت 08:47

14 امین سال
خیلییییییی مبارک باشه خیلییی زیاد . عاشقانه هاتون مستدام

ممنون عزیزدلم
به همچنین

در بازوان سه‌شنبه 11 خرداد 1400 ساعت 09:49

تیلوی عزیزدلم دعا میکنم همیشه در کنار هم عاشق و دلخوش باشید

چقدر کارهات قشنگن با اونهمه طرح و رنگ

سلام

ممنون دوست بینظیرم

سلام به روی ماهت

بهار شیراز سه‌شنبه 11 خرداد 1400 ساعت 10:37

عشق یعنی رگ خواب ات رو بدونه....
دکتر سلول به سلول میشناسدت...
و این یعنی تو هنرمندی
عشق تون ماندگار عزیزکم

ممنون نازنینم
ممنون عزیزدلم

نگار سه‌شنبه 11 خرداد 1400 ساعت 13:44

وای تیلو جانم
تیلوجان مهربونم
صداتو وقتی گوش دادم که همسر داشت تو مشاور املاک بحث میکرد تا خونه ای هر چند نقلی برامون بخره
تیلو سخت بود سخت هست ماییم وکلی وام و قسط و قرض اما شد بعد ٥ سال شد
تیلو ازت ممنونم که برام دعا کردی.. اون لحظه که وارد خونه شدم برای همه دعا کردم...

نگار جانم این انرژی مثبتت... این دعای خوبت ... اول توی زندگی خودت جاری میشه
چقدر خوشحالم
مبارکتون باشه
لونه ی عشقتون باشه
انشاله که خیلی زود بزرگتر و راحت تر و خیلی خیلی بهترش را هم خواهی خرید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد