روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

رسیدیم وسط هفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام

روزتون شاداب و با طراوت

صبح بازم چند تا شاخه از حسن یوسفها چیدم و آوردم به قلمه های توی آبی که جلوی پنجره دفتر گذاشتم داخل آب، اضافه کردم

اونایی که تازه اومدن پژمرده و پیر شدند ولی قبلی ها حسابی سرحالن

چند روزی طول میکشه تا به شرایط جدید عادت کنند


به همین سرعت رسیدیم وسط هفته ای که من از اولش کلی نقشه و کلی برنامه و کلی کار داشتم و الان میبینم حتی وقت نکردم یکیش را انجام بدم

اصلا متوجه گذر زمان نمیشم

امسال که برای خودم هم تقویم دیواری زدم و آویزون کردم توی اتاقم ، انگار گذر سریع زمان را بیشتر متوجه میشم

هرروز شده در حد یک کلمه بنویسم یا علامت گذاری کنم ، توی تقویم مینویسم و الان که نگاه میکنم خیلی زود رسیدیم به روزهای آخر اولین فصل از سالهای هزار و چهارصدی...

سعی کردم خرج و مخارج شخصیم را را هم برای هر ماه یادداشت کنم و آخر هر ماه جمع بزنم

البته جدای از حساب و کتابهای دفتر و کار و .. .

اینطوری شمردن جوجه هام آخر هر فصل آسون تر میشه

از پارسال یه خرده عادت به زندگیم اضافه کردم که حالا عددش آروم آروم داره شگفت انگیز میشه و این بهم نشون میده که چقدر ساده میتونیم با برنامه ریزی های کوچولو کارهامون را پیش ببریم

فقط لازمه یه هدف برای خودمون مشخص کنیم و اون هدف را آروم آروم دنبال کنیم

لازم نیست خیلی هدف بزرگ و هوشمندانه و عجیب و غریبی باشه... حتی عادتهای کوچولو... خواسته های ریزه میزه



برم که میخوام رنگ آمیزی ست قهوه خوری را شروع کنم

دوست جان صبوریهاش ته کشیده و دائم سراغش را ازم میگیره





پ ن 1: دیروز استاد جان اومد اینجا

کارهای سری قبلی را فقط از طریق عکس و واتساپ دیده بود

یه نگاهی انداخت و گفت : میدونی تو بدترین عکاسی هستی که تا حالا دیدم!!!!

داشتم با تعجب نگاش میکردم که اضافه کرد: آخه کارهات خیلی خوشگلتر از عکساشون هستن...

و من غرق خوشحالی شدم


پ ن 2: دیشب خواب آقای دکتر را میدیدم

پیراهنشون را تنم کردم و رفتم زیر درخت توت...

بلوز آبی روشن...

یه عالمه لکه ی شاتوت قرمز...



پ ن 3: برای خودم دانه چیا و تخم شربتی ریختم توی بطری با چندتا برش لیموترش

باید این روزهای گرم هوای خودمون را داشته باشیم



پ ن 4: نزدیک ترین دوست واقعی من للی هست

خیلی خیلی از هم دور شدیم

در حدی که بیشتر از یک هفته است ازش هیچ خبری ندارم

همه چیز در حال تغییره...

همه چیز در اطرافم به طور شگفت انگیزی داره تغییر میکنه

و من سعی میکنم تغییرات را با آغوش باز بپذیرم و ازشون لذت ببرم

نظرات 4 + ارسال نظر
فاضله سه‌شنبه 25 خرداد 1400 ساعت 10:07 http://golneveshteshgh.blogsky.com

تغییر لازمه

اوهوم
ولی گاهی ناخودآگاه در برابر تغییر گارد میگیریم و آماده پذیرشش نیستیم

امیر سه‌شنبه 25 خرداد 1400 ساعت 10:58

با سلام
روزها می گذرند هفته ها تمام می شود ماه ها سپری و یهو می بینی یک سال گذشته ، من به گذشتن آن کار ندارم به نوع نگرش به ان کار دارم یکی خوشحال است که یک سال بزرگتر شده یکی ناراحت است یک سال پیرتر شده و یکی هم راضی است که یک سال تجربه بیشتری اندوخته . همه اینها درست است ولی من بیشتر دوست دارم از این بعد بنگرم که چقدر مفید بوده ام چند نفر را دستگیری کرده ام چند تا دل را شاد کرده ام چند تا را دلشکسته کرده ام چقدر می تونستم بهتر باشم ولی سهل انگاری و سستی کرده ام و انجام نداده ام خلاصه که اخر پاییز جوجه را بشماریم .
در مورد قلمه های حسن یوسف حق دارند پژمرده و بیحال باشند چون از اصل خود جدا شده اند تا مستقل شوند و سر پای خود شوند حق دارند کسل و ناخوش باشند .
در مورد خواب دیدنت عرض کنم خواب ها زاییده عشق و علاقه و تفکرات ذهنی ماست چون در بیداری توان کنترل و مهندسی علایق را داریم بروز نمی دهیم اما در خواب این کنترل از دایره وجودمان خارج می شود و علایق و ته مانده های ذهنی در قالب خواب نمود پیدا می کند.
خوشحالم که سر گرمی و دل مشغولی زیبایی پیدا کرده ای که می تواند زمینه کسب و کار هم باشد وقتی که تولیدات زیادتر شد در بازار با مغازه ای قرارداد ببندی و کارهایت را به ایشان بفروشی.

سلام دوست خوبم
بله عمر اینطوری میگذره... خواهی نخواهی...
ممنون بابت همراهی هاتون

نل سه‌شنبه 25 خرداد 1400 ساعت 15:34

قبلا کتاب صوتی دوست نداشتم و زود خوابم میبرد
و حواسم پرت میشد،امسال شده جز محبوبیتهام و موقع کارخونه،قبل خواب ،رانندگی یا حین پیاده روی گوش میدم و برام لذت بخش شده.
یا فایلهای دوبله اموزشی که بیشتر از یکسال در لیست انتظارم بوده و الان میفهمم چه نعمت خوبیه این صوتی شنیدن.
یکی از عادتهای خوب امسالم آشتی با کتاب صوتی بوده.


اون لباس چوشیدن دلم خواست، حس خوبیه واقعا..ایشالا بزودی واقعیت بیابه..

چقدر خوب
کتابهای صوتی عالی هستند
من یه کمی نسبت بهشون گارد گرفتم
منم باید شروعشون کنم
شاید از همین امروز

پیشاگ چهارشنبه 26 خرداد 1400 ساعت 15:16

از خرده عادت برامون بگو تیلو البته اونایی که برات مقدوره

عزیزدلم یه مدتی در موردش حرف زدیم
یه کتابی بود به همین اسم که بهمون یاد میداد چیزهایی که به طور احمقانه ای کوچیک هستند میتونند اثرهای خیلی خیلی بزرگی روی زندگی ما داشته باشند
عادتهایی که لازم داریم به زندگیمون اضافه کنیم را خرد خرد و کوچک کنیم و بعد یهو نگاه میکنیم و میبینم روزهاست به آسانی داریم اونکار را تکرار میکنیم و ازش لذت میبریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد