روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تو که دستامو میگیری جهان جا میشه تو مشتم

سلام

روزتون قشنگ

رنگ آفتاب عوض شده

اینو حس میکنید

روزهای آخر تابستون آنچنان دلبری میکنند که دلت میخواد تک تک ثانیه ها را یه طور خاص و ویژه زندگی کنی

حالا دیگه روزها هم در حال کوتاهتر شدن هستند

هنوز عادت ندارم به این کوتاه شدن روز و یهو به خودم میام و میبینم هوا تاریک شده


صبح بازم گام شمار را باز کردم و هندزفری را گذاشتم توی گوشم و  فولدر آهنگهای محبوبم را پلی کردم

این هندزفری قرمز رنگ ، فقط برای شنیدن هست و نمیشه باهاش صحبت کرد

برای همین وقتی وسط پیاده روی آقای دکتر بهم زنگ زدند مجبور شدم با گوشی جواب بدم

صداشون خش دار و خسته بود

آخه دیشب دوباره تا ساعت 2 داشتیم صحبت میکردیم

بعد هم هر دو ساعت 7 بیدار شدیم

هردومون از اون دسته آدمهایی هستیم که به حداقل 8 ساعت خواب شبانه نیاز داریم

و حالا روزهای زیادی هست که نمیتونیم این 8 ساعت را بخوابیم

توی طول روز هم وقت نمیکنم برای استراحت

و این 5 ساعت خواب برای بدنم کافی نیست

باید برنامه هام را مرتب کنم و شب ها زودتر برم توی رختخواب

بی خوابی خودش سیستم ایمنی را ضعیف میکنه و این روزها به سیستم ایمنی قوی نیاز دارم

برنامه پیاده روی ها عالیه

حیف که زمان کم دارم و نمیتونم بیشتر از نیم ساعت پیاده روی کنم

بدو بدو برمیگردم دفتر و سعی میکنم تا ظهر 6 لیوان آب بنوشم

برام سخت نیست ولی گاهی فراموش میکنم

باید حواسم بهش باشه




پ ن 1: زنگ زدم به خانم کوره

وسایلمون توی یه کوره جا نشده

گفتم برای کوره دوم یه مقداری خشت دیگه میارم چون کوره جا داره

و الان با سرعت نور باید خشت های سفارشی را رنگ بزنم


پ ن 2: کار یکی از مدرسه هام را راه انداختم

حس کردم کوه کندم


پ ن 3: روزهای بی تو بودن میگذره اما به سختی...

نظرات 6 + ارسال نظر
میترا چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 09:18

خداقوت تیلو جون
داریم وارد فصل پاییز میشیم من عااااشق پاییزم
چقدر پیاده روی خوبه واقعا حال ادمو خوب میکنه باید منم شروع کنم

ممنون میترا جان
بله من هر فصلی را جدا جدا عاشقم ....

امیر چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 11:50

با سلام
خواب و خـوابیدن و خواب دیدن شده معضل برام من که در طول شبانه روز بیشتر از 3 ساعت نمی خـابم مثلا دیشب 2 خوابیدم خواب بابا را دیدم که مراقب من بود که کسی جرات چپ نگاه کردن به من را نداشته باشه بیدار شدم دیدم ساعت 3 استی رفتم تچ حیاط تا ساعت چهار و نیم تو حیاط راه رفتم و نشستم دوباره امدم خوابیدم اما خوابم نبرد تا اذان صبح نماز خواندم و خوابیدم 7 بلند شدم و کمی پیاده روی کردم
بیخوابی دمار در میاره

سلام دوست خوبم
باید فعالیت ذهنی و بدنی تون را زیاد کنید
آدم خسته بیهوش میشه

عابر چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 13:34

سلام.پ.ن . ۳ میخواستم پیشنهاد بدم دیدم اگه مثل من مقید به حفظ پروتکل ها باشید به هیچ وجه نمیشه.

متاسفانه هستم
خیلی خیلی هم برای حفظ سلامتی خودم و عزیزانم ارزش قائلم

نل چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 16:19

سلام
دلم برای پنجشنبه های عاشقونه تنگ شده.شما که فکر کنم دلتون پَر میکشه...



دلتون شاد

سلام به روی ماهت
دیگه کلا دلم پرکشیده رفته
دلی برام نمونده

Reyhane R چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 22:44 http://injabedoneman.blog.ir/

سلام تیلو جان (:

هر سال این موقع ها یادمه سرت شلوغ میشد و کم کم میرفتی به استقبال باز شدن مدرسه ها...

آفتاب انگاری داره کم کم بی رمق میشه بعدظهرها (:

سلام نازنینم
چقدر مهربون و حواس جمعی شما
دقیقا
امسال هم شلوغم به شکلهای دیگه
خدا خودش برای همه وسیله خیر فراهم کنه
اوهوم ... بی رمق و پاییزی

ترانه چهارشنبه 10 شهریور 1400 ساعت 23:20

منهم این روزها مشکل کم خوابی دارم.
چندشب سعی کردم زودتر برم توی رختخواب. اما خود این فکر که "باید" زود بخوابم باعث شد اصلا نتونم بخوابم و از همیشه کمتر بشه خوابم.
من قبلها برای نوشیدن آب سیستم خوبی داشتم. یک بطری خیلی بزرگ داشتم که همه آبی که میخواستم توی روز بنوشم توی اون میریختم و بعدسعی میکردم تا آخر بنوشمش.

من اگه وقت کنم و بشه خوب میخوابم
موضوع این هست که وقت ندارم
تا به خودم میام ساعت 2 نصفه شب شده و از اون ور صبح زود باید بیدار باش بزنم
منم این سیستم را امتحان کردم عالییییییییییه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد