روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اسفند بی بهار

سلام

شب تون بخیر

دارم با گوشی مینویسم و پیشاپیش برای غلطها و تایپ نامناسب عذرخواهی میکنم


هوس زیارت کردم

حال دلم معلوم نیست

انگار باید برم توی نورها و زمزمه ها و هیاهوی یه حرم 

دارم کارهامو مرتب میکنم

اول هفته بعد

حضرت معصومه ...

زیاد نگذشته از روزی که اونجا بی دلیل اشک ریختم، تو دلم غوغا بود و نمیدونستم چه غوغاییه...


چند روز هست ننوشتم

 افکارم منظم نمیشه

چندین بار صفحه را باز کردم و باز هم نشد

حالا سعی میکنم هر صبح به بهانه ای مادر جان را با خودم همراه کنم

بیرون آمدن از چهاردیواری خونه خودش یه قدم بزرگ برای رهایی ذهن هست

این چند روز دکتر رفتیم

خرید کردیم

برای فسقلیا اسباب بازی خریدیم

براشون لباس خریدیم

برای مغزبادوم هدیه تولد خریدیم، تولدش اوایل فروردینه

راه رفتیم

حرف زدیم

خاطره بازی کردیم

با باغچه سرزدیم

سبزی چیدیم

سبزی کاشتیم

رفتیم بازار گل و گیاه، گل و گلدون تازه برای پدرجان خریدیم

توی خواب سفارش گل برای خواهرا داده بود، براشون گل خریدیم

و...

امروز ظهر هم توی راه برگشت تصادف کردیم

یه اتوبوس روی سرعت گیر از عقب زد به ماشینم

یه ضربه نسبتا محکم...

به خیر گذشت

ولی تقریبا از ساعت یک تا چهارونیم وقتمون را گرفت





پ ن۱: امسال برای خودمون و تراس هیچی گل نخریدم


پ ن۲: ذوق دیدن چندتا دوست وبلاگی را دارم

دوستایی که توی زندگیم مجازی نیستند


پ ن۳: به انرژی زیادی نیاز دارم


پ ن۴: پراکنده گویی هام را ببخشید



نظرات 7 + ارسال نظر
ترانه پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 ساعت 02:54

حال دلت خوب میشه

انشاله
به دعای خوبانی چون شما

الی پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 ساعت 09:45 https://elimehr.blogsky.com/

حق داری تیلو جانم
ولی من مطمئنم زود حال خوب میشه درسته اون نقطه تاریکه همیشه میمونه ولی تو روحت بزرگتر و توانمند تر از این حرفاست.
حتما زیارت حالت رو بهتر میکنه.
حتما بر میگردی و از عشق و نور و آرامش اونجا برامون مینویسی، کاش توی یک شهر بودیم

اون نقطه تاریک خیلی آزاردهنده ست
کاش مهیا شده بود این زیارت

لیلی۱عزیزدلن پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 ساعت 16:29

عزیزدلم خدارو شکر که بخیر گذشت
چقدر خوب که مادرجان رو میبری بیرون انشاله باز زندگی روی خوش رو نشون میده
زندگی همینه چکار میشه کرد؟

کاری نمیشه کرد باید زندگی را زندگی کرد

جازی پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 ساعت 21:20

با سلام
میان ماه من تا ماه گردون - مسافت از کاشان تا اصفهان است
همیشه همه موجودات برای اینکه خودشان را اورهال کنند و نیاز به تعمیر و ترمیم اساسی را در خود احساس کنند کارهای متفاوتی انجام می دهند و انسان ها نیز اینگونه اند برای درد های جسمانی به طبیب و حکیم و دکتر مراجعه می کنند و برای درمان روح به روانکاو و روانپزشک . اما گاهی اینان جوابگو و چاره کار نیستند و نیاز به تحول درونی دارند که با مسافرت و زیارت این امر.را محقق می سازند کاهی دو رکعت نماز گوشه حرم کار صد طبیب را میکند بوی عود و بخور حرم چنان نشاط روحی ایجاد می کند که احسن الحال نصیب ادمی میشه و ارزو می کنم قبل از پایان سال احسن الحال را درک کنی و چه خوب است مامان را همراه خود کنی تا دوتایی این حس و حال و نشاط را شامل شوید و التماس دعا دارم از محضرتون
و یقین دارم که این تیلوی همان تیلو می شود بشرطی که خودت هم همراهی کنی

سلام دوست خوبم
سفر هم نشد که بشه

بهار پنج‌شنبه 19 اسفند 1400 ساعت 22:52

سلام.
کاش روزهای تلخ در زندگی کمی تندتر بگذرند.
به خودتون سخت نگیرید.

سلام عزیزدم
کاش...

صحرا شنبه 21 اسفند 1400 ساعت 13:25

امیدوارم بری زیارت و دلت روشن روشن و ذهنت صاف صاف برگردی و سال جدید نویدبخش اتفاقهای خوب و شیرین باشه برات

حیف که نشد

جازی شنبه 21 اسفند 1400 ساعت 13:57

خدا قوت و وقت بخیر
دلمان برایت تیلو تیلو تیلوی تیلویی تیلوی مهربان تیلوی با معرفت تیلوی با صداقت تیلوی عاقل تیلوی بادرک و تشخیص تیلوی هنرمند تیلوی کاردان تیلوی دلسـوز تیلوی رنگی تیلوی .....تنگ شده است

متشکرم دوست جان
خودمم دلم برای خودم تنگ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد