روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تـو را مـن، سم شیرین خوانم ای عشق!

سلام

جمعه تون زیبا

روزتون مبارک

هر روزتون مبارک و شاد



بچه ها قرار گذاشته بودند دیروز خونه ما باشند

خواهر و پسته و فندوق

مغزبادوم و خواهر و همسرش

خاله جان و آلاله

دایی جان هم اومده بود

منم برای ناهار رفتم خونه

سرراه یه کیک کوچولو خریدم

یه کیک قرمز با یه شکلات بزرگ به شکل یه قلب سه بعدی

هفته بعد تولد مادرجان هست

گفتم حالا که همه دور هم هستیم ، پیش دستی بکنم

این شد که یه کیک خوشگل خریدم و دوتا تفنگ پرسروصدا هم برای اون دوتا فسقلی خریدم و رفتم خونه

عصر هم طبق همه پنجشنبه های این مدت دسته جمعی رفتیم آرامستان

بعدش باز دسته جمعی برگشتیم خونه ما و شب هم بچه ها موندند خونه ما

صبح مثل هر روز بیدار شدم ولی چون همه خواب بودند دوش نگرفتم

صبحانه خوردم و رفتیم سرمزار پدر

از اواخر شهریور تا حالا دیگه هر روز نمیتونم برم سر بزنم

شلوغیای کارم هست و ساعتی که آزاد میشم دیگه شب هست و شبها هم مادرجان نمیزارن برم

فقط همین پنجشنبه عصر و جمعه صبح میرم

پاییز شده و آروم آروم بادهای پاییزی

یه عالمه غبار جمع شده بود

آب ریختم و شستم و گلها را آبیاری کردم و گلها را شستم و همه چی تر و تازه شد

گفتم براتون که مزار مادربزرگم دقیقا کنار پدرجان هست؟

مزار پدربزرگم هم با یک سنگ فاصله ، بعد از مادربزرگ و پدرجان هست...

صندلی تاشو را با خودم میبرم

یه درختچه ی کوتاه دقیقا پایین پای پدرجان هست

همونجا صندلیم را میزارم

یه جایی هم کنار مزارشون هست که وقتی آب میریزم آب یه کوچولو جمع میشه

اینا زوایایی هست که منی که خیلی زیاد میرم اونجا ازشون خبر دارم

خلاصه صندلیم را گذاشتم و تکیه دادم و زل زدم به عکس روی سنگ...

یه کمی حرف زدم

بعد هم همون ذکرهایی که دوست دارم را گفتم

چند تا سوره هم هست که هر جمعه میخونم

اونا را هم خوندم

حالا دیگه خبری از گرمای خیلی شدید و سرمای جان فرسا نیست

برای همین راحت میشینم روی همون صندلی و آروم آروم با پدرجانم درد دل میکنم

تقریبا دوساعت گذشت

دیگه اگه نمیومدم دیرم میشد

یه عالمه کار برای شنبه قول دادم


مهمون ها خونمون هستند

شاید بازم مجبور بشم ظهر برم خونه

پس بهتره برم سراغ کارها ... لااقل یکی دوتا از کارها را تیک بزنم




پ ن 1: برای روز تولد مادرجان یه برنامه ریزی ویژه دو نفری دارم

ببینم چطور پیش میره


پ ن 2: روبی جان ممنونم از راهنمایی های خیلی خوبی که بهم کردی


پ ن 3: دیروز با الی حرف زدم و راضیش کردم بیاد اصفهان

قرار شد اونم با نازلی حرف بزنه و نازلی را راضی کنه

این هفته که فکر نکنم الی بتونه

ولی هفته بعد ممکنه چند روز رویایی پیش رو داشته باشیم

تا اون موقع منم کارهام را سبک تر میکنم



نظرات 27 + ارسال نظر
مهردخت جمعه 22 مهر 1401 ساعت 12:35

روح پدرتون شاد و سلامتی و عمر با عزت نصیب مادرتون
تیلو جان ،اگه اشتباه نکنم،خیلی وقت پیش از یه کرم لکه بر استفاده کرده بودین و ازش راضی بودین،اسمش خاطرتون هست؟

فدای محبتت
خدا عزیزانتون را حفظ کنه براتون
مهردخت جان یه لکه بر استفاده میکردم به اسم دپی وایت که ازش خیلی راضی بودم ولی یه مدت فکر کنم پیدا نمیشه ... بازم ببین میتونی پیداش کنی
من راضی بودم خدا هم ازش راضی باشه


https://mosbatesabz.com/product/acm-depiwhite-advanced-cream-40-ml/
این بود ...

مهردخت شنبه 23 مهر 1401 ساعت 09:32

خیلی ممنونم تیلوی عزبز

مرمر شنبه 23 مهر 1401 ساعت 10:47

سلام تیلو جانم
خدا پدر عزیزتو بیامرزه و عمر مادرت بلند و باعزت انشاا...،امیدوارم هفته دیگه حسابی با دوستان خوش بگذرونی،هر روزت پر از نور و روشنی عزیزم

سلام به روی ماهت
خودم هم ذوق دارم
ولی باید این هفته حسابی روی برنامه باشم و برای هفته بعدی حسابی وقت آزاد برای خودم جور کنم

لیمو شنبه 23 مهر 1401 ساعت 11:17

جمعتون کنار هم همراه با خوشی و پاینده باشه عزیزم
+ خیلی هوا خوب شده. من هوای پاییز رو دوست دارم یه حزن قشنگی داره.

متشکرم نازنینم
من همه فصلها را دوست دارم
هرکدوم یه زیبایی دارن

الی شنبه 23 مهر 1401 ساعت 11:33 http://elimehr.blogsky.com

ای جاااااان

سعید شنبه 23 مهر 1401 ساعت 12:53 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
روزهای تو هم مبارک و رویایی
من همیشه برای روح پدرجان آرزوی آرامش دارم
دیروز ما هم با دوستان از صبح رفتیم یه باغ اطراف شهر تو کوچه باغ ها قدم زدیم و شعر و آواز و جوج و اینا اما عصر مجبور شدیم زودتر برگردیم پون بچه یکی از دوستان مریض بود
تو این دور همی ها جاتو خالی میکنم دختر عمو

سلام پسرعموجان
روزتون مبارک و شاد
انشاله سایه پدرجان و مادرجانتون همیشه بالای سرتون باشه
خیلی خیلی مراقب مادرجان باشید که تا دوران نقاهت را به خوبی بگذرونن
هرچند میدونم سرتون شلوغه و اینهمه باغ و دشت گردی بهتون وقت خالی نمیده
توی پاییز این مدل گردشها خیلی کیف میده
بخصوص که همه هم زبون و هم دل و هم سن و سال باشین
منظورم اینه که فسقلیا را نبرین که همش بخواین دنبال اونا بدوین و هلاک بشین
کاش میشد توی این دور همی ها پر از ساز و آواز شرکت کنم
اونم در کنار آتش و جوجه ....

مخمور شنبه 23 مهر 1401 ساعت 15:11

فرزندم
اصطلاح لکه بر برای لباس و .. استفاده می کنند تو صنعت آرایشی اصطلاح مورد استفاده مرسوم ضد لک است


وای بهت نگم که من یه عالمه فکر کردم که چه ایرادی داره این کلمه توی کامنت اما متوجه نشدم ... باورت میشه

سعید شنبه 23 مهر 1401 ساعت 16:48 http://www.zowragh.blogfa.com

یعنی کامنت من جواب نداره؟

حتما حتما حتما که داره
چرا نداره
اونم با اونهمه حرف خوب....

گلشن شنبه 23 مهر 1401 ساعت 19:06

جا داره بپرسم شماها از چه وی پی انی استفاده میکنین که همچنان پست و کامنت به راهه، من بعد دو روز تونستم وصل شم اونم کژ دار و مریز

خوشگلم برای باز کردن وبلاگ مگه وی پی ان میخواد؟
من اگه وی پی ان روشن کنم وبلاگم باز نمیشه
من که برای سایت های داخلی نیاز به هیچ وی پی ان ندارم و کار هم میکنه - خوب هم کار میکنه


بعدا نوشت:
اینکه با تاکید نوشتم خوب هم کار میکنه یه جور طعنه هست
یعنی هیچ اپلیکیشنی جز همین داخلی ها درست کار نمیکنه
یعنی منم عین بقیه در عذابم
یعنی منم توی ایرانم و نیاز دارم به اینستاگرام برای کار و شغلم ولی الان نیست و ندارمش
منم نیاز دارم به واتساپ
منم عین شماها گیر کردم همینجا...
چطور بگم که باعث سوتفاهم نشه
چطور بگم که کسی بدش نیاد
چطور بگم که به ذائقه تون بد نیاد

سعید یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 12:16 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
یکی دو نفر بچه ها رو آورده بودن اما اون بنده خدا بچه ش تو خونه بود ولی مریض بود
دخترعمو من فقط جمعه ها وقتم آزاده بقیه روز ها سخت درگیر کارم
یعنی تنها دلخوشی من همین جمعه ها و شعر و آواز و ایناس
خیلی دوس دارم تو هم تو جمعمون باشی
خدا مادر بزرگوارت رو برات حفظ کنه

سلام پسرعموجان
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی
یه نگاهی به کامنتها نشون میده که میزان آزادی در این کشور چقدر هست....

آتشی برنگ اسمان یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 17:18

سلام
خیلی وقته میخونمت تیلو جان و برام مظهر مهربونی هستید
ولی اونجایی ک گفتید برای من سایت های داخلی خوب کار میکنه ی چیزی تو دلم شکست
واقعن الان برات همه چی عادیه؟؟؟؟؟؟!!!
تراویس ی چیز تو عمرش درست گفته باشه اونجایی هس ک گفت انقد خودت رو خوب و راضی نشون نده تیلو….

آقا سعید هر دفعه کامنت میزاره تو شعر و جوج و باغ غرقه
احساس میکنم شماها تو ایران زندگی نمیکنید ….

سلام نازنینم
چیزی توی دلت نشکنه
گفتم سایتهای داخلی خوب کار میکنه
دیگه اینقدر نکته سنج نشید
شماها از اپلیکیشن های بانکتون استفاده نمیکنید؟
شماها وارد وبلاگها نمیشید؟
آیا هممون از یه تعدادی سایت داخلی استفاده نمیکنیم؟
گفتم اینا خوب کار میکنه
نگفتم خوبه
نگفتم گل و بلبل هست
واقعا دیگه از اینهمه نکته سنجی خسته میشم گاهی
من شما را سالهاست میشناسم برای همین ناراحت نمیشم از دستتون اما...
یه کمی دقت کنید
عزیزدلم اگه اقا سعید میره باغ و دشت و دمن و جای منو خالی میکنه باعث میشه من توی ایران زندگی نکنم
من از همتون بیشتر دارم عذاب میکشم توی وبلاگم سکوت میکنم
همین که به اینترنت خارجی دسترسی ندارم و از داداشم و خانومش بیخبر
همین که یکی از نزدیکانم در همین درگیریها...
همین که...
اگه دوست ندارم از این چیزها بنویسم دلیل نمیشه که دارم گل و بلبل زندگی میکنم
این شماها که میفرمایید کلمه خوبی نیست
شما مادر سه تا بچه هستید و در تربیتشون دارین تمام کوششتون را میکنید بهتر نیست یه کمی دقیقتر باشید؟
جمع بستن همه آدمها کار درستی نیست...
من چی گفتم که اینطور منو قضاوت میکنید؟
اگه من سکوت میکنم توی وبلاگم دلیل چیه؟
شما یه کتاب میخونی رمان هست ... باید نویسنده را محکوم کنی که از سیاست ننوشته ؟
من مجبورم الان از وضعیتم بنویسم ؟

آتشی برنگ اسمان یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 17:46

من مادر دو تا گل دختر هستم ک الان آرزوم بود تو این جهنم بدنیا نمیاوردمشون
نمیگم ک چرا و چی شده
گفتم ی چیزی تو دلم شکست چون ما همه یکی هستیم با هر مذهبی اعتقاد و پوشش …
این یعنی ی روزایی هوای همدیگه رو داشته باشیم تو روزایی ک عزیزای ی عده تو خون غرقن از باغ و جوج حرف نزنیم.. نمیدونم
ببخشید اگه حس کردی قضاوت کردم
موفق باشی

ببین نازنینم
خدا دخترای گلت را نگه داره
من آرزو میکنم این جهنم درست بشه ... همون آرزویی که هممون میکنیم
من نه الان که اینجا تبدیل به جهنم شده که بلکه ماهها قبل براتون نوشتم از اتفاقاتی که در این جغرافیا میفته مثل بقیه شاکی و ناراضیم
نوشتم دلم میخواست میشد و امکان داشت ....
چه میدونی من خودم از اون دسته ای نیستم که غرق خون هستم ؟؟؟؟
من موضع خودم را اعلام کردم
گفتم اینجا چیزی از این مسائل نمینویسم
نه تنها الان
بلکه قبل تر هم نمینوشتم
نه من میدونم شما چه پوششی داری ...نه شما میدونی
نه من میدونم شما الان میخوای چه پوششی داشته باشی نه شما در مورد من اینو میدونی
ولی دوست دارم بدونی این وضعیتی که الان توش هستیم با یه تلنگر به نام پوشش شروع شد ولی خیلی مهم نیست این پوشش....الان بچه های این سرزمین نه به جرم پوشش که بدون هیچ جرمی دارن به خاک و خون کشیده میشن...



شما سالهاست کنار منی
شاید یکی مثل تراویس منو نشناسه
ولی شما منو بیشتر میشناسی
من دغدغه ی آدمها را دارم ... من هرجایی توی جامعه در اطرافم کاری از دستم براومده منفعل باقی نماندم
ولی اینجا .... الان ... در این شرایط... اعلام کردم به دلایل شخصی خودم ... از این ماجراها فعلا چیزی نمینویسم... بارها به روشنی گفتم

سعید یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 20:23 http://www.zowragh.blogfa.com

ظاهرا خانم آتشی به رنگ آسمان با این همه نکته سنجی که دارن کامنت منو کامل نخوندن
گفته بودم که من 6 روز هفته از صبح تا آخر شب دارم کار میکنم و تنها دلخوشیم همین جمعه هاس
تازه اونم تفریح لاکچری نمیکنیم نهار جوجه خوردن اصلا لاکچری نیست
تیلوی مهربون میدونه که مامان من یک هفته تو بیمارستان بستری بود اما من پست نذاشتم پس آیا بیماری مادرم برام مهم نیست؟؟؟؟؟
بابا ما هم مثل شما داریم تو همین کشور زندگی میکنیم با همین شرایط اما لطفا اجازه بدین هر کسی با دید خودش به زندگی و به این شرایط نگاه کنه
حالا که شرایط این طوری شده اگه مثلا من جمعه ها نرم تفریح یا برای دختر عموم چیزی ازش ننویسم چیزی درست میشه؟؟ اگه درست میشه به خدا حاضرم نرم و ننویسم
و آیا خود شما تو این شرایط خودتون و خانوادتون رو از تفریح و مهمونی محروم میکنین؟؟

سعید یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 20:30 http://www.zowragh.blogfa.com

من یه پیشنهاد دارم
بیاین از فردا هممون هر جور تفریح رو برای خودمون حرام اعلام کنیم و تو وبلاگ ها زنجه موره کنیم تا این شرایط کشور آروم بشه و همه چی درست بشه
من نمیدونم این چه طرز فکریه به خدا

آتشی برنگ اسمان یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 20:40

من با شما بحثی ندارم آقا سعید
همیشه سعی میکنم از کسایی ک طرفدار حکومت ظلم و ستم هستند دوری کنم
خوش باشید

آتشی برنگ اسمان یکشنبه 24 مهر 1401 ساعت 20:47

در ضمن من نگفتم بشینیم زجه بزنیم و از کارهای روزمره و تفریحات لاکچری( من کی گفتم جوجه لاکچری اخه ) بزنیم
گفتم به احترام عزادارهای این روزهای کشورمون، خوشی هامون رو نگیم فاکتور بگیریم
خدا رو شکر ک تاحالا وب شما رو ندیده بودم الان ک اسمم رو اوردید ی سر زدم ببینم کی هستید ک با دیدن پروفایلتون متوجه شدم
خدا رو شکر ک راهمون از هم جداس…..

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 09:55 http://www.zowragh.blogfa.com

خانم آتشی به رنگ آسمان
اولا خیلی خوشحالم که راه ما از هم جداست زهی سعادت
دوما شما که به راحتی به دیگران تهمت میزنین به راحتی هر کسی رو بخواین قضاوت میکنین با دیدن یه عکس و پروفایل منو طرفدار ظلم میخونین بدون این که به پست های آخرم توجه کنین
شما که همیشه سرتون تو زندگی دیگرانه و هر کی مثل شما نبود رو هر چی دلتون خواست خطاب میکنین
شما خود خود دیکتاتور هستین که یه مدته نقاب آزادی خواهانه زدین
حالم به هم میخوره از این ژست های آزادی خواهانه تون
از همین رفتارهاتون معلومه اگه مملکت خدای نکرده دست شماها بیفته وحشتناک ترین نوع دیکتاتوری رو حاکم میکنین
به کسی چه ربطی داره که من غرق در جوجه و شعر و آوازم؟ یا تیلو تو وبش چی مینویسه؟
چرا سرتون رو از زندگی مردم بیرون نمیکشین؟
هر روز هزار تا کامنت از افراد دیکتاتوری مثل شما برای من میاد اما من اهمیتی نمیدم بسه دیگه
شما از الان دارین ساده ترین آزادی ها رو از مردم میگیرین
چرا فکر میکنین همه باید مثل شما باشن؟

پسرعموجان
عصبانی نشید لطفا
خب عکس پروفایل میتونه راه و منش و نظر را کمی روشن کنه
بالاخره اون عکس که شما گذاشتی یعنی راهت را مشخص کردی ... منم اینطوری فکر میکنم البته اگه اشتباهه حتما دوست دارم بشنوم حرفاتون را
دوم اینکه من این خانم را میشناسم اصلا سرش تو زندگی دیگران نیست
عصبانی نشو
حرف دلش را زد و جوابش را شنید
من دقیقا شما را درک میکنم ... اینکه میفهمم غرق شعر و آواز نیستی اما داری برای زندگی تلاش میکنی و هنوز روحیه ای داری که از شعر و آواز لذت میبری
لطفا در کمال آرامش با همدیگه حرف بزنید
اصلا آزادی بیان یعنی همین
همین که هرکسی بتونه حرفش را بزنه
بدون اینکه قضاوت بشه
اصلا قرار نیست بین ماها مرزی کشیده بشه
قرار هست بتونیم بدون مرز با هر عقیده و نظری کنار هم مسالمت آمیز زندگی کنیم
تمرین کنیم که نظرات همدیگه را بپذیریم

آتشی برنگ اسمان دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 10:22

تیلو دوست منه و دلم میخاس بهش بگم ک ازش دلخور شدم
این مود جدید ک هر اظهارنظری پای سر تو زندگی بقیه س، خیلی وقته رو مده شما چرا تازه پیداش کردید!!!
نگفتید چرا این روزهای غمگین از خوشی هاتون مینویسید؟؟؟!!!! گاهی وقتا سکوت بهتر از حرف زدنه

یه چیزی بهت بگم دوست جان
من همون اول تو کامنت نوشتم از دستت ناراحت نشدم
حرف زدیم
به قول خودت چیه مد شده هر حرفی میزنی سریع گارد میگیرن همه
ما دوتا دوستیم با هم حرف میزنیم
البته بگم که اینجا آزادی بیان هست
بقیه هم میان حرفاشون را میزنن و در کمال آرامش و ادب با هم تبادل نظر میکنیم
لطفا هیچکس از هیچکس دلخور نشه
لطفا سکوت نکن
بیا و با من حرف بزن
منم جواب میدم
از جوابم دلخور نشو... بزار راه گفتگو باز باشه

جازی دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 11:41

با سلام
دوستان به تعداد تمام ادمای روی کره خاکی ایده و سلیقه وجود دارد و در بسیاری از موارد اختلاف نظر و اختلاف سلیقه وحود دارد و نمی توان گفت که صد درصد درست و کدام غلط است و همه عقاید و نظریات هم قابل احترام و قابل نقد هستند دوستان سعی کنیم منصفانه و محترمانه نظرات خود را بیان کنیم یا پیام های دوستان را نقد و تبیین و تجزیه و تحلیل کنیم و محترمانه و با نهایت ادب جواب دهیم و همه دوستان عزیز و قابل احترام هستند

سلام دوست خوبم
خدا را شکر که اینجا همینطوریه
اخه همه مون سالهاست که با هم دوستیم

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 12:14 http://www.zowragh.blogfa.com

خانم به رنگ آسمان
از خوشی هام مینویسم چون دوس دارم
متوجه میشین خانم ؟
دوس دارم از خوشی هام بنویسم دوس ندارم سکوت کنم
هیچ هم لازم نمیدونم به کسی جواب پس بدم چون وب خودمه
مگه من شما رو سین جیم میکنم که چی تو وبتون مینویسین؟
نه چون سرم تو زندگی خودمه و تمام
همین سئوال شما دقیقا معنی سلب آزادی و دیکتاتوری رو میده

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 12:25 http://www.zowragh.blogfa.com

ببین دختر عموی عزیز من عکس رهبر رو گذاشتم و تو پروفایلم هم در مورد ایشون نوشتم پای دفاع از ایشون هم هستم سفت و محکم این راه و منش من
اما تو پستام از بیماری مادرم ننوشتم ولی چند تا پست در مورد اتفاقات اخیر گذاشتم
این خانم به صرف یه عکس منو طرفدار ظلم خطاب میکنه
آیا این اهانت نیست؟ این قضاوت نیست؟این آزادی خواهیه؟
کی گفته من طرفدار همه ی کارای حکومت هستم؟ پستام نشون میده به این کار گشت ارشاد انتقاد جدی دارم اما بدون توهین و قضاوت

من جایی ندیدم که اون خانم به شما بگه طرفدار ظلم
البته شاید با دقت ندیدم و باز میرم با دقت میخونم

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 12:33 http://www.zowragh.blogfa.com

بعدشم میگن چرا تو باغ و جوجه غرقی؟
چرا از خوشی هات مینویسی؟
مگه من برای چیزایی که تو وبم مینویسم باید به این و اون جواب پس بدم؟
این به جز سلب آزادی و دیکتاتوری چه معنی دیگه ای میده؟؟

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 12:35 http://www.zowragh.blogfa.com

این کپی کامنت ایشونه

من با شما بحثی ندارم آقا سعید
همیشه سعی میکنم از کسایی ک طرفدار حکومت ظلم و ستم هستند دوری کنم
خوش باشید

خب من که شخصا از شما جانب داری از حکومت و ظلم ندیدم
پس من ازتون عذرخواهی میکنم
اینا تمرین میشه که یاد بگیریم آزادی بیان را
یاد بگیریم احترام بزاریم به حریم همدیگه
یاد بگیریم کنار هم درست انتقاد و بحث کنیم و الکی عصبانی نشیم و قضاوت نکنیم
هممون داریم اینجا کنار هم درس زندگی میگیریم

Sara دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 13:26 http://15azar59.blogsky.com

تیلوی من
بیا تو بغل خودم کنار دست خودم هیچی هم نمیخواد بگی فقط محکم بغلت کنم عزیزترین دوستم
امیدوارم زودتر بتونید راحت و بی دردسر از عزیزان راه دورتون خبر بگیرید و دوباره ارتباط برقرار کنید


سارا چقدر دلم یه بغل میخواست
گفتنش هم انگار بهم یه عالمه حس خوب منتقل کرد

سعید دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت 16:41 http://www.zowragh.blogfa.com

خواهش میکنم دختر عموجان
شما چرا عذر خواهی میکنی
باور کن از دست این جور آدما به تنگ اومدم از بس میان تو وبم کامنت میذارن شورشو در آوردن دیگه
خودمون کم بدبختی داریم باید به سین جیم های اینام جواب بدیم
بله یکی از چیزایی که ایشون و امثال ایشون باید یاد بگیرن معنی کلمه آزادی هست

گلشن سه‌شنبه 26 مهر 1401 ساعت 11:46

من گلی خودتم ها من که کاریت ندارم بیبی،با من مهربون باش گناه دارم. سوالم معمولی بود چون من نمیتونستم وصل بشم تا الان که خون به مغزم رسیدم یادم افتاد قبل این فیلتر شدنا تنظیمات کروم رو یه کاری کردم که صیانت اون زمان رو دور بزنم درنتیجه حتی داخلی هارو هم نمیتونستم باز کنم، حالا کلیر دیتا زدم بلکه به تنظیمات قبلی برگشت . من زین پس با همون نام جین پیام میذارم که منو بشناسی

خوشگل خانوم من شما را میشناسم و عین قبل خیلی خیلی دوستت دارم

جوابی که دادم این بود
خوشگلم برای باز کردن وبلاگ مگه وی پی ان میخواد؟
من اگه وی پی ان روشن کنم وبلاگم باز نمیشه
من که برای سایت های داخلی نیاز به هیچ وی پی ان ندارم و کار هم میکنه - خوب هم کار میکنه


خیلی مهربون و ساده
بعد یه نگاهی بنداز
در پی این پاسخ من یه عالمه حرف و حدیث پیش اومد
کلی همه اومدن و از کلماتم ایراد گرفتند
و گویا لحنم درست نبود
اون بعدا نوشت را برای همین و برای بقیه اضافه کردم
وگرنه شما چه بنویسی گلشن چه جین ... من میشناسمت خوشگلم

گلشن سه‌شنبه 26 مهر 1401 ساعت 12:52

اها فکر کردم با من بودی ،پس فعلا همون گلشن می مونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد