روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کامنتی که انرژیم را گرفت....

سلام

تابستونتون مبارک

تابستونتون شاد

تک تک لحظه هاتون پر از حس زندگی

وارد تابستان شدیم

یک فصل گذشت

فصل تازه را با امیدها و فکر و ایده های تازه شروع کنیم

بریم برای یه عالمه خاطره

برای ساختن روزهای بهتر

بریم که یه فصل تازه با کلی هدف و انگیزه ی تازه داشته باشیم



چهارشنبه عصر رفتیم باغچه

تا 9 شب هم موندیم

کلی کار کردیم

دختر کوچولوی همسایه هم اومد کمکمون

5 شنبه صبح بیدار شدم و یه کیک یخچالی آماده کردم

یکی دو ساعت بعد هم روش را با ژله پرکردم

حسن یوسف کاشتم

پتوسهای توی گلدونها را قلمه زدم

جارو زدم

مادرجان ناهار پختن

سالاد درست کردیم

گردگیری کردیم

بعد هم خواهر و فندوق و پسته اومدن

شب هم موندن

خواهر دندونش شکسته بود و نیاز به ترمیم داشت

صبح جمعه فسقلیایی را گذاشتیم پیش مامان و رفتیم کلینیک

خواهر که پذیرش شد من رفتم برای پیاده روی

یک ساعت بعد برگشتم و کارش تمام شده بود

نان سنگک و بستنی خریدیم

رفتیم مزار پدرجان

وقتی رسیدیم خونه عطر کوکوسبزی مادرجان خونه را پر کرده بود

بعد ازظهر مغزبادوم و خواهر هم اومدن

بچه ها از کیکهای یخچالی خیلی استقبال کردند

خیلی دوست داشتند

ولی خودم خیلی دوست ندارم و نمیخورم

بچه ها تا آخر شب هم موندن

ساعت 11 بود رفتند

برای دور آخر ماشین ظرفشویی را روشن کردم

مغزبادوم و خواهر موندن

یه کمی جمع آوری کردیم

لباسها را ریختیم توی ماشین

و بعدش بیهوش شدم

صبح دوش گرفتم و پیش به سوی باشگاه

اخ نگم که چقدر کیف میکنم ...

کاش دیگه باشگاه را نزارم کنار

کاش دائم برم

خیلی حال خوبی بهم میده ...






پ ن 1:  این کامنت را دریافت کردم و حرص خوردم

چرا دست از قضاوت کردن هم برنمیداریم...




سلام خوبین
چقدر شواف میکنین تو نوشته هاتون
اوکی شما پولدار
دقت کردین
اینو بخرم اونو بخرم
ماشینم
باغچمون
مجتمع
داداشم خارجه
اونیکی فامیلمون خارجه
مکه رفتم
اوکی شما پولدارترین
از دست شما مذهبیون متظاهر




سلام
مرسی از احوال پرسیتون
خب شما نوشته هام را نخون اگه اذیتت میکنه
اینکه پولدار باشم شما را اذیت میکنه؟ پولدار بودن بده؟
من برای ریال ریال پولی که دارم ، حالا چه به نظر شما پولدار و چه به نظر خودم متوسط... زحمت کشیدم ... اونقدر کار کردم که اصلا در باور شما نگنجه... من روزهایی بوده که بی وقفه و بدون حتی خواب کافی برای درآمدم ... شغلم ... حرفه ام ...تلاش کردم
در زمانی که هیچ نیاز مالی نداشتم و در حالی که میدونستم کارهای هنری اونقدرها هم اقتصادی نیستند یه کار هنری را شروع کردم و با چنگ و دندون دارم ادامه میدم و ریال ریال ازش به سختی پول در میارم
اینا را گفتم چون خودت بهشون اشاره کردی
اگه اینو میخرم اونو میخرم برای تک تک ریالهای پولم زحمت میکشم
تلاش میکنم
شبانه روز
در زمانهایی که اکثر آدمها خواب هستند من با کمترین قیمتی که به ذهن شما خطور کنه تایپ میکنم ... میناکاری میکنم ... کارهای اقتصادی دیگه انجام میدم
اگه ماشین دارم ، برعکس نظر شما ، به نظرم خیلی لاکچری نیست
من یه آدم چهل و دو ساله هستم که از وقتی 18 سالم بوده در حال تلاش و کار و زحمت بودم
کمترین چیزی که میتونستم داشته باشم ماشین و خونه هست
خارج بودن داداشم به نظرم یه انتخاب هست ...نه تظاهر .... نه به مذهب ربطی داره
انتخاب کرده در جغرافیای دیگه زندگی کنه
مثل خیلی دیگه از آدمهای اطرافمون در این روزها
مکه رفتم ... با افتخار ازش یاد میکنم ... یه نقطه عطف هست توی زندگیم ... یه بار هم نرفتم
سه بار رفتم
تظاهر نمیکنم ... شماها رفتین کیش... قشم ... مشهد... انزلی... شمال ... جنوب... غرب...شرق... من پرسیدم چرا؟ من انتخاب کردم برم مکه ... چه ضرری برای بقیه داشته؟
من ادای مذهب ندارم
شما کتاب میخونی... منم قرآن میخونم ... هرچند کتاب هم میخونم ... رمان هم خیلی دوست دارم و همش یکی کنار دستم دارم
برای آرامشم قرآن میخونم ... آسیبی برای بقیه داره؟ دیدی من به کسی اصرار کنم تو هم بخون
دیدی تفسیری بیارم که علمش را نداشته باشم؟
کاش قبل از حرف زدن... قبل از انتقاد... قبل از درشت گفتن یه کمی فکر کنیم
میدونی چی ناراحتم میکنه؟
اینکه بخوای به یه عده ای برچسب بزنی و اهانت کنی...
مذهبی یا غیرمذهبی بودن یه انتخاب هست ... هر انتخاب برای فرد قابل احترام ...
اگه به خودم ایراد بگیری... ناراحت نمیشم
جوابت را میدم
ولی دسته بندی کردن را نمیپسندم
شما حتی اونقدر شجاعت ندارید که با اسم و آدرس دقیق انتقاد کنید
فقط چند کلمه ردیف میکنی و عبور میکنی
اما من بار و انرژی کلمات را درک میکنم
من اگه بخوام کلاس بزارم و شو اف کنم ، داشته های بهتری برای نمایش دارم
داشته هایی فراتر از ماشین و خونه و باغچه


این پاسخ را دادم

ولی انرژیم کلا از بین رفت


نظرات 31 + ارسال نظر
سارا شنبه 3 تیر 1402 ساعت 12:18 http://Yekzanyekzendegi.blogfa.com

سلام عزیزم
من همیشه میخونمت و لذت میبرم از اینهمه تلاش و تکاپویی ک داری.خودمم آدم اکتیوی هستم ولی شما عالی هستی.مخصوصا از دفتر کارت ک میگی،واقعا دلم میخواد تو اون فضا کار کنم!
کامنت خیلی فرصت نمیکنم،شایدم تنبلی میکنم بذارم،ولی اینبار ب خاطر کامنتی ک گرفته بودی،خواستم بنویسم.
اتفاقا من اصلا مذهبی نیستم و درواقع تنها باور محکمی ک دارم،وجود خداست.بگذریم....
یادمه تو دوره های اعتراضات مردمی بود ک هرازگاهی پویشهایی برگزار میکردن،مثل استفاده نکردن تو روزهای خاصی از کارت بانکی بود و من یادمه ک کاملا همراه مردم بودی تو پویش و چقد تلاش میکردی برا استفاده نکردن از کارت بانکی!
مذهبی بودن و نبودن ی مساله کاملا شخصیه و هیچ ربطی ب چیز دیگه ای نداره!وقتی دینداری شما،ب کسی آزار نمیرسونه ،پس کسی حق اعتراض نداره.همونطوری ک کسی حق اعتراض ب بی حجابی من نداره!
درواقع من از نوشته های شما تظاهر و ادعای مذهبی بودن تا حالا نگرفتم و فقط خوشرفتاری و تلاش و مهربونی دیدم و واقعا کیف کردم.
ی چیز دیگه ام بگم و اونم اینکه نمیفهمم این چ گاردیه ک ی عده یا خیلیا در برابر افراد پولدار دارن!انگار ک گناه بی پولی بقیه یا گرونیا گردن پولداراس!اتفاقا من واقعا تحسین میکنم آدمایی ک با تلاش خودشون ب پول و ثروت میرسن و همیشه الگو قرارشون میدم.خودمم از دوران دانشجوییم همیشه استقلال مالی داشتم تا همین الان ک دوتا پسر دارم.پس حقمه اگه چیزی داشته باشم یا بخوام ک ب دست بیارم.
زیاد حرف زدم و فک کنم جبران همه کامنتهای نذاشته ام شد،ولی فک کردم اینا رو دوس دارم ک بگم.
همیشه شاد باشی عزیزم

سلام عزیزدلم
سلام به روی ماهت
چقدر خوب که برام کامنت گذاشتی
ممنون که همراه و همدلی
قضاوت را میزارم به عهده شما و دوستان
والا من نه خیلی پولدارم .... نه خیلی مذهبی
مذهب دارم و دینم را دوست دارم
پول هم به اندازه خودم دارم و مدیریتش و اولویت بندیش یه سلیقه از طرف خودم هست
اما اینکه درکم میکنی برام ارزشمنده
در ضمن دوست دارم بدونی منم یکی از مردم همین شهر و کشور و جامعه ام
منم عین بقیه
فقط در مورد چیزهایی که علمشون را ندارم حرف نمیزنم و نقد و بررسی انجام نمیدم

مریم شنبه 3 تیر 1402 ساعت 12:54

سلام تیلو خانم خوبید با اجازه شما اگر شواف هم بکنید به کشی ربطی ندارد من وقتی از وبلاگی خوشم نیاید دیگر سراغش نمیروم والسلام به نظرم شما و و یکسری از دوستان با نوشتن شان به ما لطف می کنید هر یک به صورتی من از ساره جان یک چیز یادم میگیرم با موفقیتش خوشحال میشوم و از ناراحتی اش ناراحت میشوم از وبلاگ شما درس زندگی شادی و موفقیت میگیرم و خوشحال میشوم از خواندن وبلاگ جان شیرین لذت میبرم و درس میگیرم و در اخر بگویم با خواندن وبلاگ شما خواهرهای گلم احساس میکنم من تنها نیستم و خواهر دارم هر چند نبینم تان و هر چند هیچوقت نشناسم تان چرا بعضی ها دوست دارند این لذت را از من نوعی بگیرند مثل کاری که با رافائل خانم کردند تیلو خانم برای شما برای مادر و خواهرها و برادر گل تان ارزوی بهترین ها را دارم خدا رحمت کند پدر گرامی تان را.ممنون که هستید

سلام مریم نازنینم
از داشتن دوستایی مثل شما به خودم میبالم
چقدر از اینکه کامنت میگذارید و اینطوری بهم دلداری میدید خوشم میاد
چقدر مهربان و دوست داشتنی هستید
تازه شما که با همه دوستای خوبم هم دوست هستی.... پس میشی یکی از دوستای بینظیرم
من افتخار میکنم که شما منو میخونی
من در کنارتون از زندگی بیشتر لذت میبرم
و خداوند شاهد و ناظر هست بر رفتارم و میدونه هرگز قصدم چیزی نبوده جز اینکه یه حال خوب را با دیگران به اشتراک بزارم و شاید باعث بشم انگیزه ای برای کسی به وجود بیاد
خداوند به شما و عزیزانتون سلامتی و شادی بده

نوشین شنبه 3 تیر 1402 ساعت 13:00

سلام عزیزدلم، من خیلی از شواف کردن بدم میاد همچنین از آدمی که اهل اینکار باشه، اما باور کن هرچی که تعریف کردی جز انرژی مثبت و حال خوب هیچ کلاس گذاشتن یانمایشی ندیدم از صحبت های شما، بلکه فقط ارامش داره نوشته هات، به هیچ عنوان شخصیت نمایشی نداری، اینجور اشخاص فقط هدفشون تخریبه و تزریق حال منفی به اشخاص پس بگذر و نبین و انرژی منفیشونو نگیر، من به شخصه دوستت دارم فارغ از هر چیزی، روان و ذات قشنگتو دوسدارم

سلام نوشین نازنینم
خیلی از ماها از کسانی که توی وبلاگها شو اف کنند بدمون میاد
میدونی وبلاگ یه خونه صمیمی برای معاشرت دوستها هست
شاید اینستاگرام یه جایی برای شو اف باشه ولی وبلاگ اینطوری نیست
بهم خیلی لطف داری
از تعریفهایی که کردی ممنونم

مه سو شنبه 3 تیر 1402 ساعت 13:17 http://mahso.blog.ir

به نظرم هر کسی مزد دست زحماتشو میخوره....نمیدونم چرا بعضی ها درکی از روزمره نویسی ندارن و اینجور انرژی منفیشون رو به جا میذارن.... و یکی از دلایلی که این سالها کم مینویسم و به ماهی یکی دو دفعه نوشتن بسنده میکنم و خیلی وقتا هم سانسور میکنم حرفامو همینه.... مینویسم و بعد میبینم همون قسمت زندگیم ضربه میخوره... چون بعضی ها انرژی منفیشون رو روانه همون قسمت کردن.....
خودتو ناراحت نکن.....آدم های سمی همه جا هستن....
کیک یخچالی رو خیلیا دوس دارن....ظاهر قشنگی هم داره...ولی منم زیاد دوس ندارم طعمش رو و حس میکنم زیادی شیرین میشه....کیکی که با فر میپزم رو خیلی خیلی بیشتر دوس دارم....ولی بچه ها معمولا عاشق کیک یخچالی هستن.....
آخ آخ کوکو سبزی دستپخت مادرها که یه چیز دیگه س...سلامت باشن و تندرست...

مه سوی نازنینم
نکنه هوس کنی از این خوردنیا
چرا حواسم را جمع نکردم که یه خانم باردار نازنین از اینجا عبور میکنه
ولی خوشحالم که کنار مادرهستی و میدونم که هرچی هوس کنی برات میپزن
انشاله نی نی خوشگلمون به سلامتی و دلخوش به دنیا بیاد و از روزهای قشنگ و قشنگیهای مادری بنویسی

گیسو شنبه 3 تیر 1402 ساعت 13:29 http://www.saona.blogsky.com

چقدر آدم ها قلباشون سیاه شده واقعا متاسفم من اینجا جز انرژی مثبت هیچ چیز ندیدم حتی من اصفهان رو دوست نداشتم اما پارسال که میرفتم مسافرت تمام وجودم دوست داشت بیاد شهرتون رو بگرده بخدا فقط بخاطر وجود نازنین دختری مثل تو

گیسوی عزیزم
متشکرم از انرژی خوب و مثبتی که برام فرستادی
حتما دلیلی داری که اصفهان را دوست نداشتی
اما هر موقع گذرتون این طرفها افتاد بهم بگید تا یه بارم اصفهان را با هم ببنیم شاید این بار علاقمند تر شدید
شاید بریون با یه آدم شکمو... گز با یه آدم شیرینی خور... خورشت ماست و ... و ... یه حس بهتری بهتون داد

نرگسی شنبه 3 تیر 1402 ساعت 13:40

اع من چند ساله خوانندتم ، چطوری متوجه نشدم شوآف می‌کنی؟!
بابا بیخیال کامنت گذار جان ، بیخیال عزیزم ..
خدایی اینهمه انرژی مثبت و امید و انگیزه و عشق تو این وب موج میزنه ، بعد تو نشستی با منجنیق اینا رو درآوردی ؟
خدایی حالت خوب نیست

عه ... نرگسی جان شما هم متوجه نشدی؟؟؟؟ منم متوجه نشده بودم
اخه گاهی یهو آدم حس بد میگیره

راست میگی والا... ولی من بودم میگفتم با منقاش....

سارا شنبه 3 تیر 1402 ساعت 14:05 http://15azar59.blogsky.com

خانممم تیلووو خااانم آی خااانم جوون نگفته بودی با پودر کیک و کیک یخچالی و بنزین زدن و دنبال کارای انحصار ورثه رفتن داری شوآف میکنی خااانمممم این چه وضعشه چرا دانشمندا کاری نمیکنن
.
تیلو لازمه بگم چقدررر ازت انرژی میگیرم


سارا جانم
تازه به سرای ایرانی هم سرزدم
چند باری هم برای فسقلیا هدیه خریدم
چرا به شوآف های من توجه نمیکنی

سارا میدونی اصلا دیدن اسمت بهم حس خوب میده
اصلا حس میکنم یه جایی از زندگی خیلی بهم گره میخوریم ... حالا صبر کن ببین

ترمه شنبه 3 تیر 1402 ساعت 14:28

سلام
دوستان سایبری مدتی هست کم کار شدند، دیگه خارح از موضوع و برای دل خودشون کامنت میزارند.
دیگه از وبلاگ شما ارام تر و دلنشین تر و مثبت تر نبود که پیله کنند، والا من در دهه ۸۰ هم که اوج وبلاگ نویسی ها بود، میخواندم و رد میشدم، حتی جرات کامنت مثبت نوشتن نداشتم چون فکر میکردم من که آشنایی با نویسنده ندارم چرا باید نظر بدم.
اینجا برشی انتخاب شده از زندگی شماست چطور میشه ازش برداشت و نتیجه گیری کرد.
خود من چندین سوال و چراغ توی ذهنم ایجاد میشه با بعضی از پست ها مخصوصا در رابطه با آقای دکتر ولی تا حالا به خودم اجازه ندادم سوال کنم، چون شما انتخابت همون قدر بوده که نوشتید، مگه کتابی که میخونم فیلمی که میبینم راه میفتم دنبال نویسنده، که چرا این‌طور و آن‌طور؟
ولی شما کماکان هر طور هست بنویس هم برای ما و هم برای دل خودتون
شاد باشید

سلام ترمه نازنینم
از انتخاب تک تک کلماتت میشه فهمید که چقدر سنجیده و عاقلی
از نوع حرف زدنت و جمله بندیت و ملاحظه ای که در سطرسطرکامنتت هست ، مشخصه که عین خودم همیشه مراقبی که لبه ی کلماتت دست و دل کسی را زخمی نکنه
ممنونم که درکم میکنی
ممنونم که همراهمی
و ممنونم که برام کامنت گذاشتی

شبنم شنبه 3 تیر 1402 ساعت 14:43

سلام
جز لبخند تلخ به اون کامنت گذار هیچی نمی تونم بگم
آخه شما اصلا شوآف نداری که
تازه معلومه زیادم پولدار نیستی!! زیادم مذهبی نیستی!!!
یا شاید برداشت من اینجوری بوده به نظرم شما یه آدم فوق معمولی هستی با یه عالمه انرژی مثبت و حس خوب و عالی که توی هر مسئله فقط خوبی هاش رو می بینی و به بدیهاش اصلا کاری نداری کاش منم اینجور بود!!! والا

سلام شبنم جانم
دقیقا درست متوجه شدی
نه زیادی پولدارم ... نه زیادی مذهبی
کاملا معمولی
حد وسط
تمام تلاشم را میکنم از داشته هام بهترین استفاده را بکنم
این انرژی خوب و مثبتی هم که اینجا توی وبلاگ هست ، کار گروهیه
من و شماها که کنار هم قرار میگیرم و حرف میزنیم اینجا میشه یه وبلاگ شاد و پر انرژی

نرگسی شنبه 3 تیر 1402 ساعت 15:06

خواستم بگم موچین گفتم زشته آخه

Lady.sadat73 شنبه 3 تیر 1402 ساعت 15:38

سلام تیلوی قشنگم
چه پاسخ هوشمنداه ایی دادید
کیف کردم
راستی منم چرم توکا

سلام به روی ماهت
چرم توکا... هنرمند عزیز... کارهای زیبا
منم از حضورتون کیف میکنم

فاضله شنبه 3 تیر 1402 ساعت 16:59 http://1000-va2harf.blogsky.com

حال خوب خودت مهمه
رفاه اقتصادی بد نیست
اهمیت نده رفیق
پیش برو

من برای حال خوب بقیه اهمیت قائلم
میدونی همیشه برای همسایه م نور و روشنایی آرزو کردم و مطمئنم بودم و هستم که این روشنایی اطراف خودم را روشن میکنه
رفاه اقتصادی خوب هست ... خیلی هم خوبه .... من ناشکر نیستم و شکرگذار تک تک نعمت های خداوندم و همیشه هم سعی کردم و میکنم که از هرچیزی که دارم بهترین استفاده را ببرم ، ولی واقعا تا رفاه اقتصادی هنوزم هم فاصله دارم

زینب(مسافرکربلا) شنبه 3 تیر 1402 ساعت 18:14

سلام تیلو جان
من هربار میام نوشته هات رو میخونم حس خوب میگیرم .یکی از قشنگترین کاراست
آدمای غر غروی مخالف همیشه هستن...همینام باعث شدند منی که چندین سال وبلاگ داشتم جمع کردم و رفتم .
اما شما باش و با انرژی ادامه بده و انرژی خوبتون به ماهم منتقل کن

سلام زینب نازنینم
اینقدر غصه م میشه وقتی وبلاگ نویسها وبلاگشون را میبیندن و دست از نوشتن برمیدارن
این انتقال حس و حال ... این به اشتراک گذاشتن تجربه ها و سبک زندگی ... به نظر من ارزشمنده
اینکه اینجا با هم زندگی میکنیم
اینکه واقعا از هم چیز یاد میگیریم ....
ممنون که برام نوشتی

عابر شنبه 3 تیر 1402 ساعت 18:21

سلام روز به خیر من چون وبلاگ ندارم اجازه میگیرم از اینجا یه چیزی رو بگم میبینم که با فشار به نوع نوشتن وبلاگها خیلی ها دلسرد میشن یه سری ها کلا دیگه وبلاگ رو به روز نمیکنند و ... الان یه سری میگن وقتی کامنت بازِ یا وقتی شما داری توی وبلاگ مینویسی یا حتی اینستا و... بقیه این اجازه رو دارن که بیان و نظرشون رو بگن، من میخوام بگم شما میری توی پاساژ ویترین همه مغازه ها رو میبینی اگر از یه مغازه ای حال نکردی میری توش به صاحب مغازه میگی چقدر ویترینت زشته یا چرا این رو میفروشی؟یا سرتو میکنی توی مغازه چون درش بازه تف میندازی ؟ در باز بودن و در معرض دید بودن مجوز اینکه شما مداخله و تعرض کنید نیست . از کنترل خودمون شروع کنیم شاید دنیا جای بهتری شد

سلام عابر جان
چه حرف خوبی زدی
کامنتتون را چند بار خوندم
همینه که میگم از دوستای وبلاگی درس زندگی میگیرم
چقدر حرفتون درست و به جا بود
یاد بگیریم که به صرف باز بودن راه و کامنت و در، حق نداریم هر حرفی بزنیم و هر رفتاری از خودمون بروز بدیم
به حریم هم ... به دل هم ... به حال هم ... احترام بزاریم
ممنون از درس خوبی که دادید

بهار شنبه 3 تیر 1402 ساعت 18:51

سلام.
من کلی انرژی و حس خوب از اینجا می‌گیرم، شوآف هم ندیدم.
کاش دوستی که کامنت گذاشته به این فکر کنه که برداشتی که داشته با خیلی آدمهای دیگه متفاوته. شاید لازم باشه که ایشون نگاهش را درست کنه.

سلام بهار جانم
دوستای خوبمون حرفای خوبی زدند
این روزها در تلاطم های اقتصادی جامعه به بعضیها خیلی فشار میاد
و شاید ایشون تحت همین فشارها و سختی ها این حرفها را زده

مسافر شهر غریب شنبه 3 تیر 1402 ساعت 19:03

سلام عزیز مهربون

اولین بار هست کامنت میذارم

من به شخصه جز صفا و صمیمیت و انرژی خوب چیزی از نوشته هات حس نکردم
بذار ادمای عقده ای هر چه میخوان بگن
طفلیا چقدر گره روحی دارن
مراقب خودت و دل مهربونت باش
خدا پشت و پناهت باشه

سلام مسافر جان
امیدوارم غریب تندرست باشی
ممنون که بهم کامنت دادی
و ممنون که انرژی خوبت را برام فرستادی
بهم لطف داری
من دوست دارم همه ی آدمهایی که از اینجا عبور میکنن حس خوب بگیرن
دوست ندارم حتی یه نفر اینطوری برآشفته بشه

Reyhane R شنبه 3 تیر 1402 ساعت 20:44 http://injabedoneman.blog.ir/

سلام تیلو جان.
عاشق این آرامشت هستم موقع جواب دادن کامنتها.
دلم تنگ شده برای اینجا و برای شما و برای تیلوتیلو.
الهی که دلت خوش و لبت خندان باشه...

سلام به روی ماهت
اخه دختر جان وبلاگت را بستی و کجا رفتی
نوشتن آرومت میکنه
ما هم دلتنگتیم
بیا بنویس
بیا حرف بزن
بزار دوستای قدیمی دور هم باشیم

رابعه شنبه 3 تیر 1402 ساعت 21:23

سلام تیلو جان مدتهاست که حتی حس کامنت گذاشتن ندارم جامعه ای که ما در آن زندگی میکنیم مدتهاست دچار تلاطم هست همه به خودشون حق میدن هر چی دوست دارن بگن اما حاضر نیستند جواب بگیرن با تهمت و انگ زدن کارشون رو جلو می برن ناهنجاریها جای هنجارها رو گرفته چه میشه کرد غیر از تاسف و نگاه کردن شما در دنیای واقعی ازشون سعی میکنید فاصله بگیرین اما در فضای مجازی فراوان هستن و راحت تر و بی قید و بندتر در گفتار.

سلام رابعه نازنینم
بله خیلی وقت هست که برام کامنت نزاشتی
امیدوارم که حال دلت خوب باشه و فقط حال کامنت نداشته باشی
امیدوارم در دنیای واقعی روزگارت شیرین و آرام باشه
از تلاطم جامعه که حرف میزنیم دلم به درد میاد... ولی یه حقیقت هست
کاش همه مون با هم تلاش کنیم برای عبور از سختی ها

مامان فرشته ها یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 00:31 http://mamanmalmal.blogfa.com

سلام دختر رنگی رنگی پر انرژی
بی خیال خواهر گلم هرکسی نون دل خودش رو میخوره
بنویس و شاد باش وشادی رو تقسیم کن
ادما یاد گرفتن فصل اول زندگی خودشون رو با فصل دهم زندگی بقیه مقایسه کنند
شما برات کامنت گذاشتن من با پوست واستخوون لمسشون کردم خوب بود جلوی چشمای خودشون بود که مجبور بودم با بچه سه ماهه شبکاری بدم .....
بی خیال خدا رو شکر گذاشتمشون کنار و درد داشت اما ارامشی اومد تو زندگیم که خوشحالم حذفشون کردم
پرتلاش باشی و پر روزی

سلام عزیزدلم
حرفات بهم آرامش داد چون دقیقا درک کردی و حس کردی چی میگم
خدا را شکر که آرامی
راست میگی وقتی که ما شبانه روزی در تلاش و تکاپو هستیم و از خواب و استراحت و سلامتمون مایه میزاریم برای بقیه به یاد ماندنی نیست ولی داشته ها خیلی خیلی به چشمشون میاد

دینا یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 03:02 http://www.isharan.blog.ir

سلام، وقتتون به خیر
من خواننده ی قدیمی هستم، هر چند یادم نمیاد براتون کامنت گذاشته باشم تا الان، ولی این نکته به نظرم مهم اومد
من اصلا با کامنت گذارنده موافق نیستم، این مدل حمله کردن و متهم کردن به نظرم صحیح نیست، و بله، اگر از مطالب کسی خوشتون نمیاد ، نخوانید
ولی نکته ایی که به نظرم قابل توجهه، که توان خرید شما( که حق مسلم شماست و باید غصه بخوریم که چرا امر خاصیه، در حالی که باید در دسترس همه باشه) در حال حاضر رشک برانگیزه، زمانی که مردم با این مشکلات شدید مالی مواجه اند، به نظرم منصفانه تره که عمومیش نکنیم که خدای نکرده دلی رو به درد نیاریم، قطعا شما همچین هدفی ندارید، ولی متأسفانه شرایط فعلی ، شرایط سالمی نیست.
امیدوارم انرژی که که از دست دادید ، زود بهتون برگرده،بذارید به حساب مشکلات اقتصادی افراد، نه سیاهی قلبشون، انشالله مشکلات همه مون حل بشه

سلام دینا جان
ممنون که برام کامنت گذاشتی و ممنون که همراهم هستی
البته من توی این پست از یه خرید 60 هزارتومانی حرف زدم که فکر نکنم رقم قابل توجه و رشک برانگیزی باشه
ولی حتما این نکته ای که گفتید درست هست و من هم سعی میکنم بهش توجه کنم
خیلی حرف خوبی زدید ... من میزارم به حساب مشکلات اقتصادی

نگار یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 03:05

سلام.بی خیال حرف مردم. دلت شاد و لبت خندون.خدا رحمت کنه پدر نازنینت را. فکرش را نکن.حرف همیشه هست.با قدرت جلو برو.یا حق

سلام نگار جان
متشکرم
حق با شماست
دقیقا باید همین کار را کرد

سحر یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 09:53

سلام. من چند وقتی هست که نوشته هات رو می خونم ولی هیچ وقت حسی از شواف تو نوشته هات نیست. خودت رو بابت این کامنت های مغرضانه ناراحت نکن عزیزم. موفق باشی

سلام سحر جانم
مرسی که بهم دلداری میدی نازنینم

ماه بانو یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:23

سلام تیلو خانم
دوستانتون همه در دفاع از شما کامنتی گذاشتند و منم به عنوان یک خواننده که دارم از بیرون به ماجرا نگاه میکنم، گفتم نظری بدم تو دلم نمونه! فرض صفر اینکه "انسان موجودی اجتماعی است"
اول اینکه وقتی یک منتقد یا مخالف یا هر اسمی که شما میذاری، بیاد یه چیزی بگه و بره، خیلی بستگی به واکنش شما داره، شما میتونستی کامنتش رو تایید کنی و در پاسخ بهش بگی خب این نظر شماست و بعدشم رد بشی و بری. دوستانتون که اینجا در حمایت از شما صحبت کردند هم ممکن بود کامنت ایشون و پاسخ شما رو اصلا نبینند و حرف و سخنی نباشه. یا وقتی حرفشو دوست نداشتی و بنظرت منصفانه نبود کلا کامنتش رو پاک میکردی.
اما شما اومدی مقابله به مثل کردی و کامنتش رو به بخشی از پست روزانه خودت اختصاص دادی و دلخوری ات رو ادامه دادی که اصلا لازم نبود (البته این نظر منه) و به دنبالش یه جورایی بقیه رو به حمایت خواستی، این یک چیز طبیعیه که دوستای تو، اینجا نمیان حرفی بزنن که تو ناراحت بشی. بنظرم اصلا نباید چنین کامنت هایی جزء اولویت های روزانه نویسی های تو باشه. از طرفی این درست نیست که بگی اگر دوست نداری پس نیا و وبلاگمو نخون!
دوست من! شما اینجا مینویسی تا خونده بشی وگرنه میتونستی تو دفترچه خاطرات خودت اینا رو بنویسی یا یه فایل ورد تو سیستمت باز کنی و هر چی دوست داری توش بنویسی و کسی هم نخونه! دیگه کسی هم کامنتی نمیتونه بذاره که اذیت بشی.
دوست ندارم از حرف من ناراحت بشی ولی خب واقعیت وبلاگ نویسی همینه که شما مینویسی و هر کسی میتونه بخونه و هر نظری داشته باشه و این شما هستی که تصمیم میگیری چه حرفی برات مهم باشه و چه حرفی نه! اگر فقط قراره برای دوستان معدودت بنویسی، خب میتونید تو بخش دیگه ای از فضای مجازی یک کانال یا گروه داشته باشید و یا یک پیج شخصی که فقط اعضای آشنا و مشخصی داشته باشه. وبلاگ نویسی یعنی هر کسی دسترسی به نت داره میتونه بیاد شما رو بخونه!

مورد دوم که میخواستم بهت بگم در خصوص همین شوآف که این شخص گفتن. من مدتهاست شما رو میخونم و کلا میدونم شخصیتا طوری هستی که صادقانه، تو نوشته هات از زندگی ات میگی و دغدغه هات حاشیه های روزانه نویسی ات نیست؛ چون فضای ذهنی و به قولی دنیات کلا یه جور دیگه اس! اما وقتی یک نفر به سبک نوشته های شما عادت نداشته باشه، اینجا رو میخونه، اولین چیزی که به نظرش میاد همین شواف کردنه. بنظرش میاد همه چیز رو خیلی بولد میکنی در صورتی که شما اصلا به ذهنت هم نرسیده. مدل شخصیتت همینه.
میدونی یه وقتی آدم با خودش میگه خب من همینم! چیکار کنم؟ ننویسم که بقیه دچار سوء تفاهم هستن؟ ولی بهرحال ما داریم تو این جامعه زندگی میکنیم. تیلو خانم بخاطر سیستم معیوب و اقتصاد بیمار ما، فراوان افراد همسن و سال خودمون هستن که علیرغم تلاش بسیار، جایگاهی که باید رو ندارن و این باعث سرخوردگی و خشم های فرو خورده تو وجود اونها میشه. کافیه اطرافت رو ببینی، خیلی ها درگیری های زیادی دارند حالا ممکنه این اشخاص برای اینکه از بار فکری شون کم کنند گاهی بیان وب گردی و وقتی به قول خودشون با شوآف مواجه بشن و اون غم و خشم نهان یهو خودش رو نشون بده. این شاید گاهی اوقات اسمش قضاوت نیست، شما که نمیدونی اون شخص چه پیش فرض هایی تو ذهنش داشته یا چه روزهایی رو گذرونده. ممکنه در پاسخ به من الان بگی که خب اون هم جزئیات زندگی منو رو نمیدونه! حرفت درسته، ولی یک لحظه به این فکر کن که یک شخص ممکنه برداشتش از نوشته های شما همینی باشه که براتون کامنت گذاشته و از سوی دیگه خیلی ها هم مثل دوستای شما که باهاتون همراهند برداشتشون متفاوت باشه! بستگی به خودت داره که چطور پاسخ بدی.
در کل شما هم سعی کن هیچوقت کسی رو قضاوت نکنی.
موفق باشی

سلام ماه بانو جان
به این میگن یه نقد درست و حسابی
عالی بود
حرفت در مورد اینکه من این کامنت را باید میدیدم و میگذشتم درسته
من بارها از این دست و مدل پیغامها گرفتم
کما اینکه مدتها کامنتهای من بدون تایید بود و هرکسی آزاد بود هرچی میخواد بگه
ولی بعد دیدم اونقدر کامنتهای بد دریافت میکنم و بین دوستان و اون کامنت گذارها دعوا میشد که تصمیم گرفتم دوباره کامنتها تاییدی بشن
کامنتهایی که اهانت دارن را تایید نمیکنم اما... اینکه این کامنت بعد از مدتها و دریافت یه عالمه کامنت مشابه شد قسمتی از یک پست .... والا گفتم شاید راست میگه ... نظربقیه هم همینه ... و اگه عده ی زیادی نظرشون همین هست نباید بنویسم
چرا دروغ بگم منم عین خودت فکر کردم شاید در شرایط فعلی جامعه و با وضعیت فعلی ایشون داره حرف درست میزنه و من متوجه نیستم ...
خلاصه اینکه خواستم بقیه قضاوت کنند
حرفای شما کاملا درسته ... ولی نظر من این هست که با خوندن یه پست از یه وبلاگ نباید همچین نظری براش نوشت... یا بایدحداقل دوماه از نوشته های وبلاگ را خواند و نظر داد... یا خوند و رد شد...
من میگم قضاوت کرد ایشون ... چون برچسب مذهبی و ... زد
اگه بگه شما شخصا فلانی خیلی فرق داره ... تازه کسی که داره میگه تو مذهبی هستی یعنی اینکه مدتهاست میخونه دیگه ... چون توی اون پست و پستهای اطرافش من حرفی از مذهب نزده بودم که ...

آزاده یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:24

سلام من هم از وبلاگ شما حس خیلی خیلی خوبی دریافت میکنم

سلام به روی ماهت
پس همراهم باش... کنار هم با حس های خوب مشترک میریم جلو

شکوه یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:28

سلام بانو‌ این که وبلاگ شما سرشار از انرژی مثبته هیچ شکی توش نیست ولی من هم با خانم دینا موافقم که شرایط بد اقتصادی باعث این واکنشها میشه که البته مورد تایید نیست ولی همیشه نشانه ی سیاهی قلب نیست البته نظر یکی از کامنت گزاران بود ما شرایط اون آقا رو نمیدونیم که در چه شرایطی این کامنت رو گذاشته بهر حال شما بسیار بزرگوار هستید شادیهاتان افزون

سلام شکوه نازنینم
ممنون از انرژی خوب و همراهیت
من به شخصه معتقدم برای اشتراک گذاشتن حال خوب و انرژی مثبت نباید فکر کرد
شما به کسی که حس خوب میگیری بدون هیچ فکری یه کامنت خوب میدی و حس خوب رد و بدل میشه
ولی هرجایی خواستیم یه حرفی مخالف یا منفی بزنیم خیلی خوب هست که قبلش یه کمی بهش فکر کنیم .... من از برچسب زدن ناراحت میشم ... از اینکه یه دسته بندیهایی بشه که باعث شکل گیری افکار منفی بشه
بگن خانم تیلو تو درو هستی... نگن شما مذهبیون... مگه من مذهبی هستم ؟ مذهبیون برای خودشون کلی دنگ و فنگ دارن ... خب بعد به اونا وصله میچسبه ...

الی یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:30

سلام بر تیلو جان مهربون و عزیز خودم
احتمالا از قدیم و وبلاگهای گذشتم یادت مونده باشه یه دوستی داشتم اسمش ریحانه بود؟؟؟ اخلاقشم که 20 یکمم دست بزن داشت؟ شما آی پی بده ج ن ا ز ه تحویل بگیر
کلا بیشعوری متاسفانه مرضی هست که دیگران رو میشکه و خود شخص لذت میبره ازش
یکی از چندین دلایلی که من وبلاگ بستم هم همین کامنتهای سرتا پا عقده یه عده نفهم بود که نمیدونن طرف کی هست و چی هست و چه زجری بابت داشته هاش کشیده فقط میان عقده هاشون رو روی سر بقیه بالا میارن
به کامنت نویس عقده ای:
اصن بگو من پولدار من دارا من .... مال تور و که نخوردم اگر تو نداری مشکل تویه، جای کامنت گذاشتن و عقده پراکنی برو تلاش کن تا داشته باشی، اینکه کسی از 18 سالگی کار کرده تا الان، دیگه داشتن ماشین و خونه و سفر رفتن حداقل هایی هست که باید داشته باشه،تو هم سرت رو از زندگی بقیه بیار بیرون کار کن تا داشته باشی و اینقدر حسرت بقیه رو نخوری

سلام الی جانم
عکسشون را ندارم ... نمیشه عکس یکی دیگه را بدم
کلا از ایشون هم خیلی ناراحت نیستم ... همون عکس یکی دیگه را بدم

میدونی الی جان
من اینطوری نمیگم
ایشون یقینا تلاشش را کرده
راست میگه ماه بانو ... ما کم نداریم آدمهایی که در این جامعه با تمام توان تلاش میکنند ولی به جایی نمیرسن و این اقتصاد بیمار باعث آزار هممون هست و یه عده بیشتر
من یکی از صفتهام این هست که از داشته هام هرچند کم نهایت لذت را میبرم
یعنی ممکنه چیزی که دارم خیلی ساده و دم دستی باشه برای همه - ولی من اونطور با شکوه ازش تعریف میکنم و تا جایی که میشه ازش لذت میبرم
و این گاهی باعث سوتفاهم میشه
والا من از بهمن ماه دارم تلاش میکنم یه سفر برم و نمیشه که نمیشه که نمیشه
الان دیگه به یه پیک نیک رضایت دادم

عابر یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 11:23

آقا من درک نمیکنم کسایی رو که میگن فشار اقتصادی باعث این دست کامنتها میشه اینجوری باشه الان باید بگیم اونی که پولی دستش نیست و زورش به اقتصاد خراب نمیرسه اگه بره روی پل با سنگ ماشبنهای بالای ۱ میلیاردی رو بزنه تقصیری نداره، یکی گرز بگیره دستش بره توی کنسرت به پنج ردیف اول حمله کنه با این فشار اقتصادی باید بهش حق داد، این تفکر که شبیه تفکر اونایی که میگن خانمها باید حجاب داشته باشن تا جوون مجرد به گناه نیفته و اگر افتاد و حرکتی ازش سر زد تقصیر خانمه است ، دوستان یادتون باشه توجیح خشونت به هر شکل (کلامی، فیزیکی و ...)از خود خشونت خطرناکترِ . برم یه رستوران لوکس پیدا کنم هر کی ازش اومد بیرون بگم کوفتت بشه هنوز ناهار درست نکردم

راست میگین
ولی هرکاری میکنین دم اون رستورانه ... اخه گناه دارن... کلی پول دادن بزارین به دلشون بچسبه
جناب عابر تحلیلتون کاملا عقلانی و هوشمندانه بود.. این توجیح پذیرفتنی نیست

soly یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 11:40

سلام
تیلوی قشنگ من
شما اصلا نیاز نداری به کسی خودتو ثابت کنی یا اصلا بخوای به نظر کسی که خودش و اسمش و ادرسش مبهمه جواب بدی...
قاضی خدای مهربون هست و بوده و خواهد بود.
هرکسی لذت هر آنچه که براش زحمت کشیده رو به بهترین وجه از طرف خدای مهربون به دست آورده ومیاره و خواهد آورد ...
قوربون نون حلال بابا و مامانای عزیزمون بشم....

سلام سولماز نازنینم
بهم لطف داری
ممنونم که اینطوری ازم تعریف میکنی و بهم اطمینان داری
خداوند عزیزانت را حفظ کنه و پدرت را بیامرزه...
انشاله سالیان دراز شاد و سلامت باشی

مامان فرشته ها یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 20:51 http://mamanmalmal.blogfa.com

اومدم یه چیز دیگه بگم برم من یه داداش دارم که بهش مبگم داداش دست ودلباز این بنده خدا از سن ۱۳سالگی که درس رو ول کرد رفت روی کشتی ها فکر کن یه پسر بچه ۱۳ساله سه ماه سه ماه میرفت روی کشتی هایی که میرفتن تو دل اقیانوس و...حداقل یادمه فقط ۳بار کتفش شکست تو کشتی الان ۴۲سالش هست یعنی نزدیک ۳۰سال کار کرده و بارها ورشکست شده امسال یه لندکروز گرفته بود باورت میشه رفته بود واسه فک پلاک اونجا روی ماشین یه خط عمدی کشیده بودن
یعنی اون عقده ای که اینکار رو کرده بود فکر نکرده بود این بنده خدا چه زجرها وچه مصیبتها کشیده به اینجا رسیده؟
حساب اونیکه اختلاس میکنه ورانت و قاچاق با اونیکه زحمت میکشه سواست
منم از داداشم بزرگترم باید بشینم خودم رو مقایسه کنم ؟هرگز
موقع تولد زن داداشم گردن بند ۲۰۰میلیونی کادو میگیره ومن یه کیک وشاخه گل از طرف همسرم
من نمیتونم مقایسه کنم شرایط سخت اونها با شرایط سخت من تفاوت داره
بحث این نیست که وضعیت اقتصادی بده بحث اونجاست عادت کردیم زود قضاوت کنیم

این کامنت فهم بالای شما را میرسونه
البته کسی مثل من که دائما نوشته هاتون را دنبال میکنه خوب میدونه که شما چقدر حساس و مسئولیت پذیر و دقیق عمل میکنید
اینکه ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودمون قضاوت نکنیم هم یکی از مهمترین چیزهایی هست که میشه از مطالب شما یاد گرفت

mani یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 21:54

تیلو جان مهربون و عزیزم
از ۱۳۹۶ اینجا را میخوانم
من شوآف ندیدم
در نوشته‌هایت هوش عاطفی بالا , مسئولیت پذیری، وجدان بیدار ، مهربانی، عشق به خانواده، دوستان، طبیعت، و قدردانی از داشته‌ها دیدم.

چقدر از اینکه همراهی چون شما دارم به خودم میبالم
این سالها برام ارزشمنده ... یک عدد نیست
این مهربونی و همراهی برام یه دلگرمیه
تعریفاتی که ازم کردید که دیگه باعث میشه بال در بیارم
ممنون از وجود مهربونتون

Sita جمعه 9 تیر 1402 ساعت 22:38

سلام
آدم ها تا وقتی که نظر و دیدگاه شون به دیگران آسیب جانی، مالی و روحی وارد نکرده باشه مختار هستن.
دوستء مجازی به احترام تلاش ۲۴ ساله شما در کسب درآمد،داشتن اعتقادات شخصی برای خودتون و به اشتراک گذاشتن تجربه هات کلاه از سر برمی دارم.
امیدوارم خیرء زندگی تون مستدام باشه و آرامش در جز جز لحظه هاتون جاری و ساری باشه.
من حتا به وجود خدا هم باور شخصی ندارم ولی هرگز به خودم اجازه نمیدم دیگران رو به خاطر روش زندگی شخصیء بدون آزارشون قصاوت کنم.

سلام سیتا جان
خیلی خوبه که آدمها به هم آسیب نزنن... تازه اسیب که نمیزنن هیچ به همدیگه سود هم برسونن
ممنونم از لطفی که بهم دارید... با تمام احترام دستای مهربونتون را میفشارم
قضاوت کردن دیگران بدترین کاری هست که میتونیم در حق خودمون و دیگران بکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد