-
سوپرایز خواهرانه
دوشنبه 18 آبان 1394 18:16
قصد داره منو سوپرایز کنه یواشکی میره و یواشکی برمیگرده اما وقتی خواهرانه ها خیلی قوی باشه من میفهمم..... صبح زود بیدار شده تا ناهار ظهرشون را آماده کنه بعد برام پی ام گذاشته که من میخوام صبح برم بیرون ، نگرانم نشو بهش زنگ میزنم میگم نمیخواد برای من هدیه بخری من همین که بهترین خواهر دنیا را دارم به خودم می بالم میخنده...
-
دوشنبه هفته معکوس
دوشنبه 18 آبان 1394 09:15
سلام اونم یه سلام دوشنبه ای این روزها چقدر زود زود میگذرن چرا صبر نمیکنن من کارهام را انجام بدم بعد روز بعد بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز حالم معمولیه فقط اینکه امروز ظهر باید برم خونه آخه بعدازظهر مراسم پدر یکی از دوستام هست که درگذشته و من یک هفته است که هیچکدوم از مراسمش را نرفتم دیگه امروز باید هرجوری هست برم پ ن 1 :...
-
یکشنبه هفته معکوس
یکشنبه 17 آبان 1394 08:10
سلام هرصبح یه هدیه ی تازه س هر صبح یه فرصت دوباره ست وقتی چشمامون باز میشه ، یعنی خداوند مقدر کرده امروز هم نفس بکشیم و خورشید امروز را ببینیم برگها را لمس کنیم عاشق بشیم نور خورشید را از لابلای شاخه های برافراشته درخت ببینیم به صدای گنجشک ها گوش بدیم سوار بی آر تی بشیم به آدمها نگاه کنیم یه بار دیگه زیارت عاشورا...
-
شنبه هفته معکوس
شنبه 16 آبان 1394 10:58
سلام این هفته را میزاریم هفته معکوس خدا هوامو داره جای پاشو میبینم جای انگشتاش رو میبینم نوازشش را حس میکنم گرمی آغوشش را با تمام وجوددرک میکنم و میدونم که میدونه..... این هفته ، قراره خیلی اتفاقا بیفته کاش پایان کابوس باشه کاش همه آنچه که فکر میکنیم دود بشه بره هوا کاش.... پ ن 1 : خیلی خیلی به دعاهاتون محتاجم پ ن 2:...
-
نامه شماره 8
پنجشنبه 14 آبان 1394 12:04
بهترین بهترین من سلام کنار تو که هستم زن بودن برایم آسان می شود در پناه تو ، در میان بازوان مردانه ات ، زن بودن ساده ترین کار دنیاست وقتی که غرق بوسه هایت میشوم ، وقتی که از عطر تنم حرف میزنی ، وقتی که در مردمک چشمانم خودت را تماشا میکنی.... اما وقتی که نیستی .... زن بودن سخت ترین کار جهان است وقتی از من دوری و تمام...
-
چهارشنبه نوشته
چهارشنبه 13 آبان 1394 09:21
سلام چرا ما نمیتونیم هرجوری دلمون میخواد لباس بپوشیم؟ من امروز صبح یکی از لباسهای پاییزه که چند ساله (حداقل چهارسال) هر پاییز از کمد میارمش بیرون و یک ماهی ازش استفاده میکنم را از کمد در آوردم (یک تونیک جلو بسته - با یقه ی ایستاده مدل دار - قدش یه وجب زیر باسن- آستین بالای آرنج) البته من به حجاب اعتقاد دارم آستین...
-
سه شنبه نوشته
سهشنبه 12 آبان 1394 08:16
سلام دارم توی برزخ زندگی میکنم روزهای برزخی را تجربه میکنم نه میتونم با کسی در موردش حرف بزنم و نه حتی چیزی برای دلداری وجود داره فقط خدا میتونه ... مثل همیشه.... کاش این کابوس تمام بشه پ ن 1 : روزگار عاشقیم بدک نیست .... اما همچین تعریفی هم نداره پ ن 2 : میترسم پ ن 3 : باید صبور بود
-
دوشنبه نوشته
دوشنبه 11 آبان 1394 08:13
سلام چند وقتی هست که خودم را از قید و بند ساعت و دقیقه رها کرده ام نمیدونید چه آرامشی داره صبح ها یه ذره زودتر بیدار میشم و بعد سه ایستگاه قبل از دفتر کارم از بی آر تی پیاده میشم (در راستای اینکه حتما راه برم چند وقتی هست که ماشین نمیارم) و قدم زنون میام دفتر نه به ساعت نگاه میکنم نه اهمیت داره که چند دقیقه زودتر یا...
-
یکشنبه نوشته
یکشنبه 10 آبان 1394 08:10
سلام دوش آب گرم اونم صبح خیلی زود پر از رایحه و دلچسب حوله نرم و پر از عطر دئودورانت بعد یکی یکی و به ترتیب کرم ها و لوسیون ها و اسپری ها و بعد لباسهای تمیز و نرم و حالا لباس کار همچنان سبک و خنک من هنوز نمیخوام لباسهای گرم بپوشم میخوام لباسهای سبک بپوشم و صبح ها برم قدم بزنم زیر آفتاب مهربان من دختر پاییزم و عاشق...
-
شنبه نوشته
شنبه 9 آبان 1394 08:35
سلام شنبه تون پر از خبرها و اتفاقهای خوب دیشب بارون اومده حسابی صبح هم آفتاب پاییزی ملایم لبخند میزنه و وقتی من دارم پیاده میام از لابلای برگها خورشید بهم چشمک میزنه.... پ ن 1 : خوشبختی های کوچک را هنوز میبینم پس هنوز خوشبختم پ ن 2 : بعضی از مشکلات و دردها از توان ما خارجند - من هم سپردم به خدا که توانش از همه بیشتره...
-
نامه شماره 7
پنجشنبه 7 آبان 1394 11:21
عزیزترینم سلام مهربانم انگار روزهای سخت پایان ندارند ، اما من یاد گرفته ام سنگ زیرین آسیا باشم... یاد گرفتم در روزهای سخت به خودم آسان بگیرم روزهای سخت ، برایم بی معنا شد از وقتی که تو آمدی .... یادم هست چه روزهای سختی را با کمک هم گذرانده ایم یادم هست چه عزیزانی از دست دادیم یادم هست چه روزهایی به اجبار دورتر از هم...
-
اندوه
چهارشنبه 6 آبان 1394 12:34
دچار اندوهی هستم اندوهی غیرقابل گفتن و دائم دارم زمزمه میکنم : تو ماهی و من ماهی این برگه کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی . . . . اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی...... پ ن 1 : نانا حالش بهتر شده و تسلای قلبمه پ ن 2 : هر دردی که منو نکشه منو بزرگتر میکنه (تکراری اما لازم) پ ن 3 : عاشق بودن یه نعمته ، تا سنی ازتون...
-
دوشنبه ای که شکل یکشنبه است...
دوشنبه 4 آبان 1394 08:34
سلام خوبین دوست جونیا منم خوبم کارهام سبک شده اما عین لاک پشت کند شدم و نمیتونم این ته مونده ی کار را تمام کنم و راحت بشم ولی خوشحالم هوای پاییز را به ریه هام میکشم و خوشحالم از نانا به شدت دوری میکنم و میبینم که هر دو خوشحال تریم نذری میخورم و اعتقاد دارم که .... تو خلسه ام انگار عاشقی میکنم هرچند از راه دور دوستش...
-
یا حسین
یکشنبه 3 آبان 1394 08:01
سلام عزیزانم عزاداریهاتون قبول درگاه حق الهی معرفت عاشورایی نصیبمون شده باشه دوست عزیزم مریم بانو یک آهنگ در رابطه با امام حسین گذاشته بود........... ممنون پ ن 1 : روز تاسوعا نذری داشتیم پ ن 2 : نانا اینا هم روز تاسوعا نذری دارن پ ن 3 : امسال انگار خیلی دور بودم از روزهایی که میشد خیلی بهشون نزدیک تر بود....
-
روز شکرگزاری
چهارشنبه 29 مهر 1394 08:05
سلام خداوندا سپاس ! برای اینکه به من زمان و توان دادی که در این صبح های زیبای پاییزی پیاده روی کنم و بتونم پاییز را جرعه جرعه بنوشم!!!!! خداوندا سپاس! برای شغل و کاری که بهم دادی و سالهاست عین روز اول دوستش دارم و سپاس که به من توانایی دادی که این جوانه کوچک را هر روز آبیاری کنم و ازش درخت تنومندی به وجود بیاد!!!!...
-
شکرگزاری
سهشنبه 28 مهر 1394 18:10
من همینجا اعلام میکنم که : فردا روز جهانیه شکر گزاری هست..... (الکی مثلا من نامگذاری کردم) همه بیاین برای چیزای کوچیک و بزرگ از خداوند شکر گزاری کنید و بنویسید تا یادمون نره.... پ ن 1 : شکرگزاری را از دوست جونم یاد گرفتم پ ن 2 : چرا بعضی وقتا اینقدر حال آدم لحظه ای خوب و بد میشه؟
-
تولد مامان
سهشنبه 28 مهر 1394 08:15
امروز تولد مامانم هست دیشب براش یه تولد سوپرایزی گرفتیم خواهرم کیک و غذا پخت بود و منم کادو خریدم و یهو سوپرایزش کردیم خیلی خوشحال شد خدا سایه ی همه ی پدر و مادرا را بالای سر عزیزانشون نگه داره هرکاری هم برای والدینمون بکنیم کمه جبرانه زحماتشون نمیشه اما همیشه دعا کنید پدر و مادرتون سالم باشن.....
-
دوستم
دوشنبه 27 مهر 1394 18:03
دوستم پیشم بود چقدر دوستها خوبن بهم انرژی داد از سرکار یک راست اومد پیشم برام یه جعبه شیرینی هم آورده بود خیلی شلوغ بودم اما دست از کار برداشتم و نشستیم کنار هم و دست هم را گرفتیم و حرف زدیم از هرگوشه ای از هر جایی از خیلی از آدما این همون دوستم هست که یادمه قبلا هم در موردش گفته بودم اسمش للی هست..... من توی دنیای...
-
پست سوم امروز
یکشنبه 26 مهر 1394 13:52
سلام ظهرانه خب میبینم که کلا هیچکی نیومده و بهم سر نزده خب فدای سرتون ناهارم را خوردم نماز خوندم برای شیفت بعدازظهر آماده شدم کسی هم که نیست که براش چیزی بنویسم پس میرم دنبال کارم فعلا
-
پست دوم امروز
یکشنبه 26 مهر 1394 09:38
سلام کل دیروز را مثل همیشه من و بابا سرکار بودیم. داداش هم صبح زود میره سرکار بعدش هم کلاس داره و بعد شب میاد خونه مامانم دیروز نوبت نگهداری از مامان بزرگ را داشت یعنی دیروز از صبح زود هممون رفتیم بیرون و هیچکس خونه نبود شب ساعت هشت و نیم همه با هم برمیگردیم خونه با چه صحنه ای روبرو میشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از اداره گاز لطف...
-
دوری و دوستی اصلا معنا نداره
یکشنبه 26 مهر 1394 08:57
سلام امروز میخوام هی بیام پست بزارم ساعت به ساعت خلاصه اصلا دوری و دوستی معنا نداره باید همه حاضری بزنین همه بیاین حرف بزنین خب شلوغم؟؟؟؟ خب باشم... امروز میخوام خیلی خیلی پست بزارم....
-
یک هدیه دیگر....
پنجشنبه 23 مهر 1394 09:38
سلام باز پنجشنبه ی من باز روز من باز یکی از روزهای ما و باز تو که می آیی..... خداوندا سپاس بی نهایت آرامم.....
-
هورا نوشت
چهارشنبه 22 مهر 1394 08:21
سلام به همین سادگی گل و بلبل شدیم بعله عاشقی یعنی همین هر دو خسته و بی اعصاب هر دو ناراحت و کم حوصله هی غر زدیم بهم هی هم را به چالش کشیدم هی همدیگه را اذیت کردیم بعدم یهو یادمون اومد چقدر هم رو دوست داریم..... نگرانم نباشید هر دردی که منو نکشه منو قوی تر میکنه پس الان قوی ترم............. پ ن 1 : گفت چقدر بگم دوستت...
-
محبت
سهشنبه 21 مهر 1394 09:44
از محبت های خودخواهانه متنفرم از زور زوری به کسی لطف کردن متنفرم از اینکه به زور به دیگران میوه بدی بخورن متنفرم از همه چیزای اجباری دنیاااااااااااااااااااااااااااا بدم میاد
-
کش دار
سهشنبه 21 مهر 1394 08:33
سلام حق با شماهاست رابطه مون کش اومده انگار اعصابمون هم کش اومده دعواهای بی تمام درک نشدن ها دلخوریها حرفای دلسرد کننده اصلا تو روزای بحرانی به سر میبریم از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون ، انگار منتظرم یه جایی تمام بشه ولی قدرت پایانش را ندارم مثل وقتی که کابوس میبینیم پ ن 1 : در جواب به این سوال که «آیا از من...
-
;کمک میخوام
دوشنبه 20 مهر 1394 11:03
سلام شماها که دوست منید چرا کمکم نمیکنید دارم توی عشقم شکنجه میشم چرا بلد نیستم باید چیکار کنم خسته شدم از تحمل خسته شدم از این حس ناخوشایند دائم خسته شدم از اینکه هزار بار با خودم در هر روز کلنجارمیرم از اینکه هزار بار در هر روز دعوا کنیم از اینکه هر روز به خودم بگم چرا من توی این رابطه هستم خسته شدم از این رابطه ای...
-
بازخوانی
یکشنبه 19 مهر 1394 07:57
سلام دیشب دوباره خودم و نانا را باز خوانی کردم تاثیرات دوست عزیز سین الف را هم نباید نادیده گرفت و با نانا زدیم به تیپ و توپ هم دیگه و تمام احساساتم به فنا رفت ولی من هنوز اونقدر قوی نیستم که بتونم پشت پا بزنم به بیش از هفت سال عشق ورزی ما هر بار دعوا میکنیم با شدت بیشتر به هم برمیگردیم ولی من خسته ام بیمارم اون عزیز...
-
بازم مریضانه
شنبه 18 مهر 1394 14:12
سلام شنبه تون پر از خبرای خوب من امروز صبح که بیدار شدم با رخوت بسیار خودم را به حمام بردم و بعد احساس ضعف شدید یه لقمه نون و پنیر و موز برا خودم گرفتم واومدم دفتر اما زهی خیال باطل حالم خراب بود این شد که خودم را رسوندم کلینیک و بعله چهار عدد آمپول و یک عدد سرم گنده بک شد نصیبم اما الان خیلی بهترم پ ن 1 : تو که نباشی...
-
مرگ
پنجشنبه 16 مهر 1394 16:39
نانای عزیزم تسلیت..... پ ن 1 : عزیزی که از قبل از ماه رمضون در حال درد کشیدن بود ، امروز صبح پر کشید... پ ن 2 : گفت سنگ شدم وقتی سومین عزیزم را با دست خودم توی خاک گذاشتم.... پ ن 3: درد را از هر طرف بخوانی درد است
-
پنجشنبه
پنجشنبه 16 مهر 1394 11:14
عادت کرده ام که پنجشنبه ها عاشقی کنم نه باید اینگونه بنویسم عادت کرده پنجشنبه ها بیشتر به عاشقانه هایمان فکر کنم من هر لحظه عاشق ترم و از تو گریزم نیست و پنجشنبه ها عاشقانه هایمان در نظرم پر رنگ تر است... پ ن 1 : دلم تنگ شده - پنجشنبه بعدی روز موعوده .... پ ن 2 : از صبح دارم مثل اسب کار میکنم - خسته شدم پ ن 3 : دوستای...